صدای فاشیسم در مقر سازمان ملل امیر عسگری

صدای فاشیسم در مقر سازمان ملل
امیر عسگری
مجمع عمومی سازمان ملل امسال شاهد صحنهای بود، که چیزی جز نمایش آشکار فاشیسم سرمایهداری نبود. ترامپ پشت تریبون رفت و مثل یک دلال سیاسی، هم برای سرمایه جهانی تبلیغ کرد و هم نسخهٔ سرکوب و اخراج پناهجویان را به دولتها نشان داد.
ترامپ سخنرانیاش را با ستایش آشکار از سرمایه و طبقه مفتخور سرمایهداری جهانی آغاز کرد، همان طبقهای که با غارت منابع و نیروی کار میلیاردها انسان، دنیا را به میدان جنگ و ویرانی بدل کرده است. ستایش از طبقهه مفتخور سرمایهداری جهانی در تقابل با قربانیان این سیستم وحشی که موجب آوارگی انسان به مرزهای دور شده و پناهجویان مختلف را به عنوان تبهکار و جنایتکار در اردوگاهها و زندانها تحقیر و سرکوب میکند. این تصویرِ عریان سرمایهداری است. طبقهای در اوج رفاه و سود و میلیونها انسان راندهشده، بیپناه و قربانی.
در سخنرانی خود، ترامپ پناهجویان را “تبهکاروجنایتکار” نامید، اخراج دستهجمعی را تجویز کرد و حتی از دیکتاتور السالوادور قدردانی کرد که حاضر است انسانهای راندهشده را در زندانهایش جا دهد. این فقط مهاجرستیزی نیست، این صدای فاشیسم است که به دولتهای اروپایی راهکار میدهد که مرزها را ببندید، پناهجو را مجرم جلوه دهید و زندانها را پر کنید.
ترامپ سازمان ملل را به دلیل دادن غذا، کارت بانکی و سرپناه به پناهجویان “مشکلساز” ویک مشکل اصلی نامید و با ادبیات سخیف و مشمئزکننده گفت باید این روند یعنی حمایت از پناهجویان باید متوقف شود. او با وقاحت آمارهایی دروغین ردیف کرده و گفت در آلمان چند درصد بزرگ زندانیان را خارجی و مهاجر غیرقانونی و پناهجو تشکیل میدهند، در استرالیا ۵۳ درصد زندانها را پناهجویان پر کردهاند، در یونان ۵۰ درصد و در سوئیس ۷۳ درصد. پناهجویان در جهانی که از دست دولتهای فاشیستی و جنایتکار به هر دلیلی گریختهاند، نمیتوانند مانند مفتخوران سرمایه و فک و فامیل و همسر ترامپ ملانی یا پدربزرگ ترامپ به آمریکا قانونی سفر کنند. این همان دروغهای تکراری احزاب نژادپرست اروپاست که حالا از بلندگوی رهبر بزرگشان در آمریکا تکرار میشود، پروپاگاندایی برای شیطانسازی از مهاجرین، بهویژه مردم منتسب به مسلمانان، خاورمیانهای یا به اصطلاح کله سیاه.
گویی سایهای از همان منطق فاشیستی دههٔ ۱۹۳۰ به صحن مجمع عمومی آمده بود. هرچند روش هیتلر و ترامپ متفاوت است، اما ریشه ها یکی است. مسئول نشان دادن گروههای مشخص انسانی برای بحرانها و فلاکت جامعه، مشروعیت دادن به نفرت و سرکوب، و تبدیل “دیگری” به تهدید. پیشتر یهودیان و کمونیستها هدف قرار میگرفتند، امروز پناهجویان خاورمیانهای و مردم منتسب به مسلمان محور اصلی حمله شدهاند و این رویکرد برای اروپا نیز نسخهپیچی میشود. ترامپ از جایگاه یک قدرت بورژایی جهانی و با توجیه امنیت و فرهنگ، این منطق را به سطح بینالمللی گسترش میدهد. احتمالا ترامپ یادش رفت بود که به چپ و کمونیستها حمله کند، هرچند که هر روزه چنین حملاتی را در دستور خود دارد و شاهد مک کارتیسم در آمریکا هستیم.
ترامپ حتی لندن را مثال زد و مدعی شد که با حضور شهردار مسلمان “میخواهند شریعه را پیاده کنند”. وقتی ترامپ میگوید “هر کشور بافت خود را دارد” و مهاجرین با دینها و فرهنگهای مختلف این “بافت” را از بین بردهاند، این عین فاشیسم است: نفی تنوع انسانی و اعلام جنگ به هر غیرخودی.
در باب فلسطین، ترامپ در حالی که از دو سال نسلکشی مستمر و کشتار کودکان در غزه چیزی نگفت، با بی شرمی تمام “بهرسمیت شناختن فلسطین را پاداش دادن به حماس” دانست. این در حالی است که به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی در جهان شاید روزنهٔ کوچک امیدی برای مردم تحت اشغال و کشتار چند دهه ای در فلسطین برای رهایی از وضعیت کنونی باشد. این جنگ نیست، این نسلکشی است و ترامپ و دولتش با سیاست هایشان در آن شریک هستند.
ترامپ وقتی از “حفاظت از کودکان” سخن گفت، مضحکه به اوج رسید. ترامپ بارها در کنار اپستین همراه با دختران زیر سن قانونی دیده شده و عکس های او چندی پیش افشا شد، حتی ادعا میشود نام ترامپ در پروندهٔ اپستین (شبکهٔ سوءاستفادهٔ جنسی از دختران زیر سن قانونی) آمده است. کسی که نامش در چنین پروندههای کثیفی آمده و در دوره اول ریاست جمهوری اش بخاطر سواستفاده جنسی از هنرپیشه فیلمهای پورنوگرافی به دادگاه کشیده شده، امروز خودش را ناجی کودکان جا میزند! این همان دوگانگی و ریاکاری سرمایه داری و امپریالیسم است.
ترامپ، این فاشیست قرن بیست یکم، نسخهٔ آشکار اجرایی فاشیسم را به جهان داد: اخراج پناهجویان، زندانسازی و مشروعیت بخشی به نسل کشان و دول جنایتکارآن . صدای او صدای امپریالیسم در بحران است، سیستمی که برای بقا باید به فاشیسم، نژادپرستی و مهاجرستیزی متوسل شود.
اما حقیقت این است که پناهجویان قربانیان واقعیاند، قربانی جنگها، فقر و ویرانیای که همین نظام آفریده است. پاسخ واقعی نه در بستن مرزها و داغ و درفش، که در دفاع بیقید و شرط از حق پناهندگی و اتحاد بینالمللی چپ، کمونیسم و طبقه کارگر تمامی جوامع برای برچیدن این نظم وارونه سرمایه داری است.
اما به عنوان چپ و کمونیست، بعنوان بخشی از بی حقوق ترین جامعه مهاجر طبقه کارگر، وظیفه داریم تا در برابر چنین حجمه فاشیسم و سیاستهای دیگری سازی و نژادپرستانه متحدانه عمل کنیم.
اگر نمیخواهیم پس از گذشت حدود یک قرن دوباره شاهد عروج فاشیسم در اروپا و جهان نباشیم باید به صورت جدی علیه فاشیسم آشکار ترامپ و شرکای اروپاییاش به میدان آییم و دست به اقدامات جدی بزنیم.
٢٥سپتامبر ٢٠٢٥