15/10/2025

مذاکره نکنید چون دشمن دیکته می‌کند” نگاهی به صحبتهای اول مهرعلی خامنه ایی وریا روشنفکر

مذاکره نکنید چون دشمن دیکته می‌کند”
نگاهی به صحبتهای اول مهرعلی خامنه ایی
وریا روشنفکر
خامنه‌ای دیروز باز هم روی صفحه تلویزیون ظاهر شد. همان کلمات پوسیده: “دشمن خارجی”، “اتحاد ملی”، “غنی‌سازی”، “قدرت”، “مذاکره بی‌فایده” است را تکرارکرد. این‌ها را چهل و پنج سال است می‌شنویم. اما امروز جامعه ایران دیگر آن مردم دهه شصت نیست. امروز کارگر و زن و جوان بیکار می‌دانند که این حرف‌ها فقط پرده‌ای است روی فقر، گرسنگی و سرکوب. این در عمل بازتابی بود از بیگانگی عمیق حاکمیت با زندگی واقعی میلیون‌ها انسان کارگر، بیکار، معترض و بی‌افق.
اتحاد ملی یا اتحاد بردگان؟
وقتی خامنه‌ای می‌گوید “وحدت ملی”. معنای واقعی‌اش چیست؟ یعنی دهان کارگر معترض بسته شود. یعنی معلمی که حقوق ناچیزش کفاف زندگیش را نمی‌دهد، اگر اعتصاب کند “دشمن” است. یعنی زن آزادی‌خواه، جوان بیکار، بازنشسته گرسنه، همه باید ساکت شوند چون “اتحاد” لازم است.این اتحاد، اتحاد بردگان است زیر شلاق ارباب. اتحاد واقعی آن چیزی است که حکومت از آن وحشت دارد: اتحاد کارگر، معلم، زن، جوان و بیکاری که زندگی‌اش را این حکومت نابود کرده است.
غنی‌سازی و نان سفره
خامنه‌ای غنی‌سازی اورانیوم را “اقتدار ملی” می‌نامد. برای کی؟ برای کارگر هفت‌تپه ؟برای کارگرایراکو؟ برای کودک کار که در چهارراه دستمال می‌فروشد؟ برای پرستاری که شیفت‌های چند برابری می‌دهد؟. غنی‌سازی برای این مردم نان نمی‌شود. غنی‌سازی یعنی جیب پرسپاه و سرمایه‌داران حکومتی. اقتدار ملی فقط به درد خامنه ای و هوادارانش می خورد. اورانیوم غنی شده شکم گرسنه را سیر نمی کند،درد نبود مسکن وبهداشت و درمان و آموزش رادرمان نمی کند. مسئله مردم نه اقتدارملی، نه غنی سازی اورانیوم، مسئله مردم معیشت، رفاه، برابری وآزادی است.
مذاکره یا انزوا؟
خامنه‌ای بار دیگر مذاکره با آمریکا را بی‌فایده خواند و مدعی شد که “طرف مقابل ابتدا نتیجه را مشخص کرده و بعد مذاکره را دیکته می‌کند.” این گزاره شاید برای طیف خاصی از نیروهای حکومتی کارکرد تبلیغاتی داشته باشد، اما در عمل پوششی است برای تداوم سیاستی که ایران را به یکی از منزوی‌ترین کشورهای جهان تبدیل کرده است.
خامنه‌ای می‌گوید مذاکره با آمریکا بی‌فایده است. او دروغ نمی‌گوید، برای او مذاکره بی‌فایده است، چون بقای حکومتش به بحران و دشمن‌تراشی گره خورده است. اما برای مردم، این “بی‌فایدگی” یعنی انزوا، تحریم، گرانی، سقوط ریال، بیکاری و فلاکت. تحریم‌ها و بحران‌ها برای این حکومت نان و بقای سیاسی می‌آورد، برای مردم چیزی جز گرسنگی و بیکاری ندارد.
قدرت واقعی
خامنه‌ای بارها به تهدید دشمن، نفوذی‌ها، جنگ ترکیبی و عملیات روانی اشاره کرد. این زبان آشناست. هر زمان که شرایط اجتماعی به نقطه جوش می‌رسد، حاکمیت از ادبیات “دشمن” استفاده می‌کند تا صورت‌مسئله را از تضاد طبقاتی به جنگ امنیتی تقلیل دهد.
خامنه‌ای شعار وحدت داد و بر همدلی ملی تأکید کرد. اما وحدت ملی اسم رمز ورشکستگی و بی اعتباری جمهوری اسلامی از نظر اکثریت مردم است ، سایه انداختن بر فاصله عمیق طبقاتی میان فقر و ثروت است. حاشیه ای کردن درد و رنجی است که برای مردم ساخته اند. عمق نگرانی خامنه ای و دولتش از عدم وحدت مردم با آنهاست. وحدت ملی خامنه ای، مقابله با وحدت و همبستگی سیاسی و طبقاتی اکثریت مردمی است که برای مرگ این رژیم ثانیه شماری می کنند. مردم هیچ وحدتی با این رژیم تبهکارندارند.
خامنه‌ای از «قوی شدن» می‌گوید. قدرت او یعنی موشک، سپاه، زندان و شلاق. قدرت ما یعنی اعتصاب نفت، جنبش معلمان، خیزش زنان، شورش جوانان. او از این قدرت می‌ترسد، چون می‌داند سرنوشتش در همین قدرت تعین خواهد شد.
قدرت واقعی در کارخانه و خیابان است، نه در سنگرهای سپاه. قدرت واقعی در اتحاد کارگر و زن و جوان علیه فقر و بی‌حقوقی است. این قدرت اگر سازمان یابد، بساط جمهوری اسلامی را جارو می‌کند.
اقتصاد مقاومتی یا اقتصاد رانتی؟
رهبر جمهوری اسلامی بار دیگر بر اهمیت اقتصاد مقاومتی تأکید کرد، اما هیچ اشاره‌ای به ساختار فاسد، ناکارآمد و نابرابر اقتصاد ایران نکرد. در کشوری که سهم کارگر از تولید به‌شدت کاهش یافته، سرمایه‌گذاری صنعتی روندی نزولی دارد و فرار سرمایه به امری عادی تبدیل شده، از کدام اقتصاد مقاومتی سخن می‌گویند؟
اقتصاد مقاومتی در کلام خامنه‌ای یعنی: فشار بیشتر بر مزدبگیران، ریاضت بیشتر برای فرودستان، و رانت بیشتر برای نهادهای نظامی ـ اقتصادی. آنچه او مقاومت می‌نامد، در واقع سیاستی است که فقر را عمومی و انباشت ثروت را خصوصی کرده است.
تحقیر؛ در دل یک نظام مستبد
در بخش دیگری از سخنرانی، خامنه‌ای از جوانان مستعد ایرانی خواست که به کشورشان افتخار کنند، در حالی‌که میلیون‌ها نفر از همین جوانان یا در حال مهاجرت‌اند یا در حسرت فرصت شغلی و زندگی شرافتمندانه. رهبر نظام از “عزم جوانان در ساخت کشور” می‌گوید اما نمی‌گوید چرا نخبه‌ترین نیروهای انسانی از این کشور فراری‌اند؟ آیا تنها دشمنان خارجی مسئول‌اند یا نظامی که هرگونه خلاقیت، اعتراض و استقلال رأی را سرکوب می‌کند؟
از دیدگاه ما، مهم‌ترین عامل فرار مغزها و فرسایش سرمایه‌ی انسانی، ساختاری است که زندگی را برای جوانان به زندان بی‌امید تبدیل کرده است. در چنین ساختاری، کارگر جوان یا باید تن به استثمار بدهد یا مهاجرت را انتخاب کند یا به لشکر بیکاران بپیوندد.
کلام آخر
خامنه‌ای از “مشت پولادین بر فرق دشمن” گفت. اما کدام دشمن، دشمن واقعی او مردم‌اند؛ کارگر معترض، زن آزادی‌خواه، جوان بیکار. اما حقیقت این است که دشمن واقعی مردم، همین جمهوری اسلامی است.
مشت پولادین واقعی، اعتصاب کارگران و خیزش مردم است که بر فرق جمهوری اسلامی فرود خواهد آمد. مقاومت واقعی در خیابان است، در کارخانه است، در اتحاد کارگران و زنان و جوانان است.
خامنه‌ای با سخنانش یک بار دیگر ثابت کرد که جمهوری اسلامی نه تنها دشمن آزادی، بلکه دشمن نان و زندگی ماست. آینده‌ای انسانی، آزاد و برابر فقط با سرنگونی انقلابی این حکومت و استقرار قدرت کارگر و مردم ممکن است.
٠٢
اشتراک گذاری