جنبش دانشجویی و دوشنبه های سرخ! طرح و کارت سوخته – آذر ماجدی
تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران روز دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه نقطه عطفی در جنبش دانشجویی بود. یک اعتراض رادیکال با شعارهای صریح و مبتکرانه که خط تمایز خود را از جنبش های ارتجاعی تحت انقیاد اصلاح طلبان حکومتی و ناسیونالیسم پرو غرب “رژیم چنجی” و همچنین باصطلاح چپ های ضد امپریالیستی شرق زده مشخص کرد. جنبش رادیکال دانشجویی از شانزدهم آذر همبستگی و هم افقی خود با جنبش رادیکال کارگری را به نمایش گذاشته است؛ “فرزند کارگرانیم، کنارشان می مانیم” یک شعار بیاد ماندنی است؛ دانشجویان این شعار را در دفاع ز کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد و در دفاع از فعالین کارگری زندانی، اسماعیل بخشی و علی نجاتی و همچنین فعالین مدافع جنبش کارگری؛ سپیده قلیان فریاد زدند. اعلام حمایت از و شرکت در تظاهرات اول ماه مه قدمی دیگر بجلو بود. و بالاخره در روز دوشنبه دانشجویان با سه شعار جایگاه و تمایز خود را در میان جنبش های اجتماعی بیان کردند.
شعارها یک بخش مهم و تعیین کننده اعتراضات سیاسی – اجتماعی اند. شعارها در اذهان ثبت می شوند؛ بارها و بارها تکرار می شوند؛ جهت گیری و افق یک جنبش اجتماعی یا یک اعتراض معین را بیان می کنند. دانشجویان دانشگاه تهران در دیماه ۹۷ با شعار “اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا!” جنگ و جدل بیست ساله علیه جنبش اصلاح طلب حکومتی را به پایان خود رساندند. در اعتراض جمعی در خیابان اعلام کردند که عمر اصلاح طلبان حکومتی و دغل بازی ها و دوز و کلک هایشان بسر آمده است. باید بساط شان را جمع کنند روی کولشان بگذارند و زحمت را کم کنند. همینطور هم شد. بخشی از اصلاح طلبان صریحا پشت “اصولگرایان” قرار گرفتند و بخش وسیع شان به جنبش ناسیونالیسم پرو غرب، رژیم سابقی ها و رژیم چنجی ها پیوستند. پرونده اصلاح طلبی حکومتی یکبار برای همیشه بسته شد.
و روز دوشنبه به صراحت از حق زن دفاع کردند و علیه حجاب اسلامی و آپارتاید جنسی سخن گفتند. در این میان هم با اصلاح طلبان حکومتی فعلی و سابق، از جمله معصومه علینژاد، عنصر راست پروغربی و شرکا و هم با ضد امپریالیست های شرق زده مرزهای خود را کشیدند. “بیکاری، بیگاری، حجاب زن اجباری” ماهیت حجاب را همانگونه که هست بیان کرد. در سال گذشته، در دوره ای که زنان بسیاری حجاب بر چوب می کردند، یک جدل جدی میان دو جنبش بر سر “حجاب اسلامی” یا ” “حجاب اجباری” درگرفت. میانه روها، اصلاح طلبان حکومتی و پوپولیست ها از حجاب اجباری سخن می گویند؛ حجاب اسلامی را افشاء نمی کنند بلکه حجاب را به مقوله پوشش کاهش می دهند. حجاب پوشش نیست؛ حجاب سمبل و ابزار بردگی و بندگی زن است؛ حجاب بیرق جنبش اسلامی و جمهوری اسلامی است و بهمین عنوان باید افشاء شود.
و بالاخره شعار “علینژاد و ارشاد، ارتجاع و انقیاد” و “علینژاد و گشت ارشاد، یکی با دوربین و یکی با چماق، دو سوی یک ارتجاع” از زیباترین شعارهایی است که ابتکار مردم بوجود آورده است. بقول عوامانه مختصر و مفید. این شعار آنچنان موثر و کارآ بود که علینژاد بلافاصله اعلام کرد “این فتوشاپ است”! آنچنان ضربه سنگینی بر طرح شان و طراحی هایش وارد آمد که نتوانستند با سکوت از کنار آن بگذرند، شاید که فراموش شود. بخوبی تشخیص دادند که آبرویشان ریخته است؛ طرح شان و کارتشان سوخته است.
در شرایط انقلابی صحنه ها سریعا تغییر می کند. جامعه سریعا رادیکالیزه و قطبی می شود. طی یک سال و چند ماه گذشته ما شاهد این تحولات و تغییرات بوده ایم. حملات رژیم و دستگیری ها دیگر نه از روی قدر قدرتی که از ضعف و هراس است. همه می دانند که این رژیم جنایتکار رفتنی است و دارد فرو می پاشد. باید کوشید تا همبستگی جنبش های اجتماعی چپ و رادیکال بیشتر و صفوف شان فشرده تر شود. باید یک افق رادیکال و انقلابی بر این مبارزات حاکم شود. باید اطمینان حاصل کنیم که هم “انقیاد” و هم “ارتجاع” هر دو از صحنه خارج شوند. باید دوشنبه های سرخ را گسترش دهیم. جامعه را از آن خود کنیم و افق و آرمان های خود را در آن حاکم کنیم؛ یک دنیای بهتر، جامعه ای آزاد، برابر و مرفه برای همگان بسازیم. آن روز دور نیست.
***