خود را سازمان دهیم این تحرکات باید تکثیر شوند – سیوان کریمی
در پی قتل و کشته شدن دهها زن و دختر در کمتر از دو ماه در مناطق کردنشین ایران، موجی از نگرانی را در جامعه به وجود آورد. حتی بخشهایی از جامعه که نسبت به حوادث این چنینی سکوت می کردند و از کنار آن رد می شدند، اینبار زنگ خطر را احساس کردند. جامعه که در آن مذهب و نگاه ارتجاعی آن به زنان در کنار ناسیونالیسم و نگاه سنتی به زنان نقش ایفا کند، کاسه همان کاسه و آش همان آش است. وضعیت به قدری بغرنج است که زمان برای واکاوی دلایل آن و چرا جامعه کردستان به چنین وضعیتی افتاده تنگ است. مهم ایستاده در مقابل این توحش است.
سنندج و مریوان، الگوی حداقلی
در چند روز گذشته شاهد برپایی تجمعات اعتراضی در شهرهای مریوان و سنندج در تقبیح این جنایتها بودیم. در جامعه ای که قاتلان این زنان راست راست در جامعه می گردند ولی هر نوع تجمع مردم برای اعتراض به این وضعیت با دستگیری و اقدامات سرکوبگرانه رژیم اسلامی روبرو می شود، چه باید کرد؟ قانون رژیم اسلامی به صراحت کامل و به بهانه ناموس و حفظ کرامت خانواده و این اراجیف، قتل زنان را مشروع می داند و مقتولان را جانیان قلمداد می کند که به سزای عملشان رسیده اند. ترکیب این سه فاکتور قانون، مذهب و ناسیونالیسم، خروجی بهتر از این ندارد.
در سنندج و مریوان اما وضعیت به گونه دیگری است. انسانهای آزاد و برابری طلبی که علیه این توحش هستند، از فضای سرکوب رژیم اسلامی هراسی ندارند. دیدیم که چگونه بر سر قبرهای این زنان حاضر شدند و علیه ارتجاع شعار دادند. به این توحش “نه” گفتند و مهر تاییدی بر این مساله زدند که زن ناموس هیچکس نیست. این یک شعار معمولی نیست. این یعنی نه گفتن به مذهب و نگاه مذهبی به زن. این یعنی تو دهنی به ناسیونالیسم که هنوز هم قسم سخنشان “به ناموسم” است.
این اقدامات و تجمعات باید وسیعا رشد کند. باید هر جایی که، نه قتل زنان، بلکه بی حرمتی به زنان هم صورت گیرد در مقابل آن بایستند. سنندج و مریوان در این فضای سنگین امنیتی این کار را به سرانجام رساندند، اما این کفایت نمی کند. باید آن قدر روی این مساله تاکید کرد که حتی فکر کردن به این اعمال قبیح هم در مخیله هیچ کس خطور نکند.
زنده باد مردم سنندج و مریوان که در این چند روز بار دیگر خود را در مقابل این نوع رفتارهای وحشیانه مسئول دانستند. باید در همه جا، در کل شهرهای کردستان و جای جای ایران که توحش و بی حقوقی نسبت به زنان انجام می گیرد، ما هم حضور داشته باشیم و به این سیاستها پایان دهیم.
آزادی زن، معیار آزادی جامعه است. در این شکی نیست. حساسیت در برخورد به مسائل زنان هم، نشان دهنده مقدار حساست یک جامعه به آزادی خود است. این تب حساسیت باید همه گیر شود و این وظیفه هر انسان آزادیخواه و برابری طلبی است که از کوچه و محله و شهر خود شروع کند. جمهوری اسلامی خود از عاملین و بانیان این سیاستهای برخورد به زنان است. قانون رژیم اسلامی هم تشویق کننده این قتلها و توجیه کنند آن است. وظیفه ما این است که خود را سازمان دهیم. از کوچه و محله و دانشگاه و شهر و محل کارمان شروع کنیم. جمهوری اسلامی رفتنی است. ما باید خود را سازمان دهیم تا پس از رفتن رژیم اسلامی جامعه را در مقابل دو ویروس مذهب و ناسیونالیسم واکسینه کنیم. گروهها و نهادهای مدافع حقوق زنان را تشکیل دهیم و آن را به مکانی برای آگاهی محله و جامعه از حقوق زنان و به سنگری برای دفاع از زنان تبدیل کنیم. این امر شدنی و ضروری است.
همین امروز هم دیر است. اقدام کنیم.
***