14/10/2025

گسترش اعدام و اختناق جمهوری اسلامی را از مرگ نجات نخواهد داد سعید یگانه

گسترش اعدام و اختناق جمهوری اسلامی را از مرگ نجات نخواهد داد
سعید یگانه
در طول جنگ دوازده روزه وبعد ازآن تا کنون لیست اعدامیها در ایران توسط بیدادگاههای جمهوری اسلامی روزبه روز افزایش می یابد. در طول این جنگ ارتجاعی که یکی از عاملین وقوع آن جمهوری اسلامی است، و در شرایطی که مردم برای نجات جان خود در فکرسرپناهی بودند، دست از اعدام و دستگیری وجنایت علیه مردم بر نداشت.
جمهوری اسلامی برای ادامه بقای ننگینش به دنبال گردن برای طناب دار است . بنا به اخبارموثق در ماه ژوئیه دست کم ۱۱۰ نفر اعدام شده اند که سه مورد ان در ملاء عام صورت گرفته است.بیشتراز دوبرابرآمار اعدام شدگان همین ماه در سال۱۴۰۳.از این تعداد جان گرفتن انسانها، توسط بیدادگاههای جمهوری اسلامی، فقط ۸ مورد توسط رسانه های رسمی جمهوری اسلامی علنی شده است. علاوه براین بنا به گفته سازمان حقوق بشر ایران دست کم ۶۷ زندانی در صف اعدام قراردارند که حکم ۲۲تن آنان در دیوانعالی قاتلان جمهوری اسلامی تائید وامکان اعدام آنان در آینده وجود دارد. بنا به همین خبر ۲۰ نفرازمحکومین به اعدام در زمره دستگیر شدگان اعتراضات سال ۹۸ و هیجده نفر از دستگیر شدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ “خیزش مهسا” هستند. چهار شنبه ۱۵ مرداد یک “دانشمند” هسته ای به نام روزبه وادی از همکاران “دانشمندانی” که در حمله سایبری اسرائیل همراه فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی در آغاز جنگ دوازده روزه کشته شدند به اتهام جاسوسی برای اسرائیل، همراه مهدی اصغرزاده به اتهام عضویت در گروه داعش اعدام شده اند.
جمهوری اسلامی بعد از پایان جنگ ارتجاعی با دولتهای اسرائیل و آمریکا،سرکوب و اختناق و اعدام را به طورچشم گیری گسترش داده است. این درجه از آمار اعدام در یک ماهه بعد از پایان جنگ ، دستگیری های چند صد نفره و احضارفعالین توسط دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی ، قطع انگشت سه زندانی به اتهام دزدی، همه گویای این واقعیت است که تقلا برای بقا به هر قیمتی، دستورکارروزجمهوری اسلامی در شرایطی است که همه جانبه دربن بست سیاسی- اقتصادی قرار دارد و دیپلماسی هسته ای نیز تا کنون به دادش نرسیده است.
آنچه روشن و غیر قابل انکاراست، ارتکاب این همه جنایت و وحشیگری جمهوری اسلامی در حق شهروندان، تماما به موقعیت شکننده جمهوری اسلامی وشکستهایی مربوط است که در طول دو سال گذشته با آغازنسل کشی در غزه به آن تحمیل شده ، واز طرف دیگر و اساسا، نفرت غیر قابل وصف اکثریت مردمی است که درشرایط بسیاردشواراقتصادی و سیاسی قراردارند وکوچکترین چشم اندازی برای رفاه، آسایش وامنیت تحت حاکمیت دولت اسلامی سرمایه وجود ندارد. اکنون کشمکش و جنگ که یکی از عاملین وقوع آن نیزجمهوریی اسلامی است ، جامعه ٨٠ میلیونی ایران را تهدید می کند.
واقعیت این است که اعدام وشکنجه و زندان، جزسیاست روتین جمهوری اسلامی در طول حیات ننگین وضد بشری او بوده و هیچوقت ازآن کوتاه نیامده و این تنها سرمایه و راز بقای جمهوری اسلامی بوده است. امروز وقتی نگاه می کنید، در شرایطی که جوابگوی مشکلات پایه ای مردم ازمعیشت و نان وآب و برق نیست و روز به روزفقر و فلاکت گسترش می یابد و علاوه براین شکستهایی که در مقابل رقبای خود دچار شده ، زورش به مردم بی دفاع می رسد و انتقام این شکستها را از مردم می گیرد. یعنی جمهوری اسلامی برای ادامه بقا حاضر است با دشمنانی که سر جنگ دارد کوتاه بیاید و مصالحه وسازش کند،اما در مقابل مردم حاضر به کوچکترین امتیازی نیست. جمهوری اسلامی از مردم و خیزشهای پی در پی در طول سالهای گذشته ضربات سنگینی خورده است و دشمن اصلی را اکثریت مردمی می داند که در کمین آن نشسته اند، نه آمریکا و نه حتی اسرائیل.
آنچه که مشروعیت جمهوری اسلامی را از انظارعموم زیرسئوال برد وحیات او را به خطر انداخت، نه موشکها وحملات نظامی دولتهای اسرائیل و آمریکا، بلکه مردم معترض و بیزار، کارگران و زنان و جوانان خشمگینی بودند که با دست خالی به مصاف این هیولای اسلامی رفتند واورا تا آستانه سقوط پیش بردند.
تفاوت در این است که اگرجمهوری اسلامی در سالهای اول حاکمیت سیاهش با اعدام و اختناق برای تحکیم پایه های حاکمیت خود می کوشید، امروزتشدید این ابزارهای زنگ زده برای بقا وتشدید قوا و جلوگیری ازسرنگونی است. خیال خام است که جمهوری اسلامی بتواند با اعدام وکشتارزندانیان به دوره سیاه سالهای ۶۰ و ۶۷ برگردد. نه جمهوری اسلامی، رژیم آن سالهاست و نه مردم ، مردم آن دوران. بقا برای دولت سرمایه داری اسلامی از هر جهات تنگ و تنگترشده. این آرزورا جمهوری اسلامی باید به گور ببرد.در بطن اختناق و اعدام تلاش می کند با غرب به توافق برسد و با پایان تحریمها گشایشی در اقتصاد ویران و ورشکسته خود ایجاد کند که در شرایط کنونی از توان آن خارج است. نیروهای نیابتی اش یکی بعد از دیگری تضعیف و صحنه را خالی کرده اند. دورنمایی برای مذاکره وصلح با غرب نیست و احتمال گسترش جنگ نیزگریبان جمهوری اسلامی را گرفته است. همه این فاکتورها نشان از این دارند که جمهوری اسلامی هر چقدرتلاش بکند با سرکوب و اعدام و تشدید فضای اختناق ازاین برزخ عبورکند، نمیتواند و هر شهروند جامعه ایران، به این مسئله واقف است.
جمهوری اسلامی به پایان عمر خود رسیده است. به قول معروف پایش لب گور است و باید دفنش کرد. نه قابل پذیرش برای مردمند ونه از نظر فکارعمومی مورد قبول. جنگ ارتجاعی دوازده روزه و بعد ازآن تاکنون به نفع جمهوری اسلامی و به ضررمردم عمل کرد. اما این تناقضات بزودی سر بلند خواهند کرد. میان مردم و جمهوری اسلامی شکافی عمیقُ دریایی از خون و جنایت و فقر وبی حرمتی نهفته است. جمهوری اسلامی گریزی از آن ندارد.جنگ ارتجاعی فاجعه است برای مردم و نعمت برای دولتهایی که آغازگرآن هستند. به جامعه ایران جنگی تحمیل شد، که جنگ اصلی مردم با حاکمیت سرمایه و اسلام را موقتا به حاشیه برد. گارگران ُ زحمتکشان، زنان و جوانان چاره ای ندارد که باید خود را برای مصافهای بعدی با جمهوری اسلامی سازمان دهند. عبوراز جمهوری اسلامی با یک انقلاب اجتماعی وظیقه سنگینی است که بر دوش مردم سرنگونی طلب و قبل از همه طبقه کارگر و همه محرومان وستمدگان جامعه اعم از زن و مرد است.دولت اسلامی سرمایه داران، دولت فساد ودزدی وغارت ثروت جامعه، دولت اختناق اسلامی وقرون وسطایی وجرم و جنایت علیه بشریت باید به دست مردم سرنگون شود.
٨ ژوئیه ٢٠٢٥

اشتراک گذاری