05/12/2024

کارگران هفت تپه مصافهای جدید سیاوش دانشور

کارگران هفت تپه
مصافهای جدید

دور جدید مبارزات کارگران هفت تپه، دستکم از سال ٩٧ تاکنون، جدا از پیگیری مطالبات برحق کارگران روی محور نفی خصوصی سازی بوده است. بازگشت مالکیت شرکت به دولت با نظارت کامل شورای مستقل و منتخب کارگران بر امور، از اعتصابات سال ٩٧ مطرح بوده است. اما در اعتصاب نود و چند روزه اخیر گامهای جدی به سمت آن برداشته شد و به پیروزی شیرینی دست یافتند که فصل جدیدی را در مبارزات کارگران هفت تپه آغاز می کند.

در این سالها افت و خیزهای زیادی تجربه شده است. از سرکوب اعتصاب ٩٧ و به بند کشیدن رهبران کارگری و سناریو سازی تا فشار مستمر به فعالین کارگران و نظامی و امنیتی کردن محیط مجتمع، از استفقاده ابزاری کارفرما از اعتصاب تا تحریکات عقب مانده با هدف به جان هم انداختن کارگران و اعتصاب شکنی، از دستگیری و ربودن و تهدید به مرگ تا تیراندازی و حمله با سلاح گرم و سرد به فعالین و نمایندگان کارگران، میدان مینی بوده است که کارگران در آن قدم برداشته اند.

کارگران موفق شدند با اعتصاب و همدلی همکارانشان را از زندان آزاد کنند و مبارزه برای بازگشت به کار آنها را شروع کردند. در دوره بعد از سرکوب اعتصاب، کارفرما تلاش کرد شورای اسلامی را بعنوان چماق دست خود احیا و نمایندگان کارگران را به حاشیه براند. خیلی سریع کارگران حکم انحلال شورای اسلامی را با آرای بالا اعلام و مجددا حضور نمایندگانشان را در کشمکش برسر مسائل هفت تپه بعنوان یک طرف حساب اصلی به کرسی نشاندند. کارگران در ایندوره خواهان احیای مجمع نمایندگان شدند و برای آن تلاش میکنند. شعار “کارگر هفت تپه اتحاد اتحاد” به راهنمای راه تبدیل شد و مجمع عمومی و سکو و سنگر یک تضمین مهم اتحاد کارگران و متحد نگاهداشتن آنان شد. کارگران برای تقابل با اختلاف در تاکتیک و روش و مسائل مربوط به اعتصاب و برای تقابل با اعتصاب شکنی و تفرقه، به “خرد جمعی” و “هرچه کارگران بگویند” متکی شدند، تصمیم گرفتند و تصمیم شان را اجرا کردند. هفت تپه بسهم خود یک منبع آموزش و یک تجربه مجمع عمومی با رهبران و فعالینی است که هر روز جلو صحنه می آیند.

در عین حال در ایندوره لایه ها و گرایشهائی که با منافع کارگران بیگانه اند و یا به سیاست کارفرما سرویس می دهند، علیرغم جست و خیزهائی، حاشیه ای و برای توده کارگران افشا شدند. هشیاری کارگران و واکنش سریع شان به مسائل در همه سطوح از اظهارات مقامات دولتی و حکومتی تا تبلیغات و تحریکات کارفرما و وارونه گوئی رسانه ها، به یک حرکت وسیعتر شکل داد که تجربه مهمی برای دیگر بخشهای طبقه کارگر است. اعتصاب هفت تپه در درون کارخانه محبوس نبود، در فضای سیاست ایران در گشت و گذار بود و از حکومتی ها تا جامعه را به خود جلب کرده بود. این از مهمترین نقاط قدرت این اعتصاب بود.

دستاوردها
بطور مشخص بخش مهمی از خواستهای اعتصاب متحقق شدند. اعتصاب از آغاز با سه ماه حقوق معوق روبرو بود. فشار اعتصاب ناچارشان کرد که حقوق ها را ابتدا کم کم اما بالاخره بپردازند. با پرداخت حقوق ماههای فروردین و اردیبهشت و خرداد در حین اعتصاب، همین امروز کارگران سه ماه حقوق و مزایای معوق طلب دارند که آخرین جلسه مجلس با مصوبه ای استاندار خوزستان را موظف به پرداخت سریع دو ماه تیر و مرداد در روزهای آتی و حداکثر تا ١٥ مهر ماه کرده است. یک مطالبه دیگر این اعتصاب تمدید دفترچه های بیمه بود که بنا به گزارش جلسه مجلس تا آخر سال تمدید شده اند. یک مطالبه دیگر کارگران بازگشت همکاران اخراجی به کار ازجمله؛ اسماعیل بخشی و محمد خنیفر و سالار بیژنی و ایمان اخضری است. جلسه قبلتر مجلس این مطالبه را قبول کرده اما آنرا منوط به این کرده که مورد امنیتی نداشته باشند. این خواست کارگران را تاکنون با بهانه های مختلف عقب انداخته اند در صورتی که مثلا محمد خنیفر بعنوان یکی نمایندگان کارگران در جلسات شرکت می کند. یک خواست دیگر بازداشت و محاکمه اسدبیگی بجرم اختلاس و خلع ید از وی بوده است. هنوز نتیجه دادگاه اسدبیگی معلوم نشده است اما وی بنا به حمایت دولت روحانی و بهانه پرداختن حقوق کارگران عمدتا آزاد بوده است. اخیرا منابع خبری کارگران هفت تپه از بازداشت مجدد وی سخن گفتند. و بالاخره جلسه نهم بررسی مشکلات هفت تپه در کمیسیون اصل نود مجلس، روز چهارشنبه نهم مهرماه رای به خلع ید از اسدبیگی و فسخ قرارداد این مجتمع با بخش خصوصی و جایگزینی یک کارفرمای دیگر حداکثر طی یکماه و نیم آینده داد. این یک پیروزی شیرین برای کارگران هفت تپه است که طی یک مبارزه و افشاگری های بموقع از فساد اقتصادی و اختلاس و نابودی شرکت، موجب شدند که پای وی به دادگاه کشیده شود، محاکمه شود و نهایتا خلع ید شود. با خلع ید از اسدبیگی لیستی از مدیران وی که بالغ بر پنجاه نفر میشود نیز امروز پنجشنبه دهم مهرماه اخراج شدند. اخراج این مدیران بازنشسته و همدست اسدبیگی یکی دیگر از خواستهای اعتصاب بود. این مدیران در ماههای اخیر بیشترین تنش را با کارگران داشتند و سیاستهای کارفرمایان برای تغییر کاربری شرکت، خروج اموال و فروش آنها، اجاره زمینها به آشنایان برای مصارف دیگر و تقابل با اعتصاب و فعالین کارگری را پیش بردند. عمارت اسدبیگی علیرغم حمایتهای بی دریغ مقامات استان از دادستان و پلیس و استاندار تا حمایت جهانگیری و دولت روحانی و سازمان خصوصی سازی فرو ریخت.

فصل جدید مبارزات هفت تپه
کارگران هفت تپه یکدوره مبارزه پرشور را با تمام مشکلات و محدودیتها پشت سر گذاشته اند و میتوانند با نگاه به هر لحظه این مبارزه و کل راهی که آمده اند، نتایج و نقاط قوت و ضعف آنرا جمعبندی کنند. جمع بندی ای که باید در خدمت وحدت بیشتر کارگران در دوره آتی و عبور از یک سری مشکلات تاکنونی باشد. تردیدی وجود ندارد که امروز کارگران هفت تپه بحق احساس پیروزی و موفقیت می کنند و به قدرت اتحاد خود بیشتر باور دارند. کارگران هفت تپه اینبار در جبهه های مختلفی جنگیدند و قدم بقدم جلو آمدند و از هر مانعی پریدند. تصویر بیرونی از این مبارزه یک نوع پختگی و تجربه را منعکس میکند که بر مشکلات اعتصاب و کمبودها در نگاه اول غلبه می کند. این هشیاری و پختگی و تجربه را باید قدر دانست، این محصول خرد جمعی و تلاش فعالین دلسوزی است که امرشان آسایش و رفاه کارگر هفت تپه و تضمین آینده آنها و هزاران خانواده کارگری است.

خلع ید از اسد بیگی و بیرون کردن وی و تیمش را از کارخانه باید جشن بگیرید و آنرا بعنوان تاج سیاست “کارگر هفت تپه اتحاد اتحاد” برسر بگذارید. ممکن است گفته شود که اتفاقی نیافتاده است؛ کارفرمائی رفته و یکی دیگر می آید و تازه مجلس و نهادها خلع ید کرده اند، این که مهم نیست! جواب من اینست که چنین نظری باوری به قدرت کارگران و مبارزه آنها ندارد. خب روشن است که دولت باید دستمزد بدهد، اضافه کند، بیمه بدهد، قطع کند، دادگاه و مجلس و نهادهای بورژوازی باید مصوبه صادر کنند، قدرت که در دست کارگران نیست تا شوراهایشان رای صادر کنند. اما این رای مجلس ارتجاع صائقه در آسمان بی ابر نیست، این محصول فشار مبارزه و اعتصاب و کوتاه نیامدن کارگران و تحمیل آن به دولت و قانون و مجلس بورژوازی است. کارگران مصمم بودند اگر کار به این روال ادامه پیدا کند، هفت تپه تعطیل و هزاران خانواده نابود می شوند. تصمیم گرفتند راهی دیگر بروند و از آینده شان دفاع کنند و بالاخره توانستند پای همه را وسط بکشند و پرونده را به مشغله بالای حکومت بدل کنند و توانستند حرفشان را پیش ببرند. قانون نانوشته همین است؛ تناسب قوای واقعی، اگر کارگر زور داشته باشد هرچیزی قابل تغییر است.

آینده چه میشود؟
امروز در مرحله حساسی قرار گرفته ایم. بعد از خلع ید فصل جدید مبارزات کارگری در سطح دیگری آغاز می شود. اسدبیگی تمام شد، سرنوشت مالکیت شرکت چه میشود؟ احتمال تحمیل اسدبیگی دیگری اینبار مجهز به “اهلیت داشتن” و یا اشکال بینابینی و نیمه دولتی و نیمه خصوصی، یا واگذاری به تامین اجتماعی و نهادهای وابسته به سپاه، همه میتوانند در روزها و هفته های آتی بطور جدی مطرح شوند. کارگران هفت تپه بسیار روشن اعلام کرده اند که مالک جدیدی از بخش خصوصی با هر عنوانی را نمی پذیرند. کارگران خواهان خلع ید از بخش خصوصی در هفت تپه هستند. راهی که پیشنهاد میکنند بازگشت مالکیت به دولت و اعمال نظارت کامل توسط شورای مستقل کارگران بر امور است. روشن است دیگر نمی توان کارگر هفت تپه را به موقعیت سالهای گذشته راند و هر راه حلی باید جایگاه کارگران و نحوه دخالت آنها را جواب دهد. برسمیت شناسی تشکل کارگران و نمایندگان منتخب شان و اعمال نظارت کارگران بر امور، در هر حال وجه مهم و ستون فقرات وحدت کارگران است. کارگران از این مبارزه با دستاوردهای متعددی بیرون آمدند، یک دستاورد اساسی باید تحکیم سازمان و سنت مبارزاتی شورائی کارگران باشد. بدون این هر دستاوردی میتواند پس گرفته شود. یکبار دیگر این پیروزی را به کارگران هفت تپه و فعالین دلسوزشان تبریک میگویم. نوبت گرفتن سنگرهای بعدی است. درود بر رزم و اتحادتان!

سردبیر.
١ اکتبر ٢٠٢٠

اشتراک گذاری