بدون سرنگونی جمهوری اسلامی هیچ تغییر و تحول مثبتی در ایران ممکن نیست – عبدالله دارابی
در هفته قبل خبر بند و بست جريانات قومی و بورژواناسیونالیستی کردستان ایران(دو شاخه حزب دمکرات به اضافه دو باند زحمتکشان) با جمهوری اسلامی، درز پیدا کرد و به سرعت در رسانه های ارتباط جمعی، صوتی و تصویری پخش شد. این جريانات ارتجاعی، از ترس مردم ابتدا با حاشیه رفتن تلاش داشتند از اصل ماجرا طفرە بروند سپس از سر ناچاری سرانجام مجبور شدند تکه پارە هایی از آنرا بزبان بیاورند. جا دارد همینجا با یکی دو نکته از سخنان عمر ایلخانی زاده، موضوع را پیگیری کنیم: یکی از “فرمایشات” عمرایلخانی زاده با تلویزیون ایران اینترناشنال این بود که گفت” چهل ساله مبارزه میکنند و تناسب قوا در کردستان بنفع شان تغییر کرده، مردم کردستان تا حال به جمهوری اسلامی رأی آری نداده است”. در ادامه افزود، “ما خودمان را نماینده مردم کردستان میدانیم و محقیم با رژیم بر سر منافع مردم مذاکره کنیم همانطوريکه در سال ١٩٧٩ مذاکره کردیم”، در ادامه نمونه و الگو حاکمیت کردنشان در کردستان همان فدرالیسم کردستان عراق معرفی میکنند . به این چهار جریان قوم پرست متحجر باید گفت، وقتی خودتان اعتراف میکنید که مردم کردستان با رأی “نه بزرگ خود” از برسمیت شناختن جمهوری اسلامی سر باز زده اند و به هیچ وجه رژیم را قبول ندارند، شما احزاب ناسیونالیست با چه حقی و چگونه از مردم کردستان در بارگاه این جلادان تاریخ ظاهر میشوید و اینچنانی سهل و آسان خواست مسلم آنها را به حراج می گذاريد و آنرا دو دستی به دشمن ارزانی میدارید و می بخشید؟ این را نیک بدانید عقل و منطق مردم فهیم کردستان و ایران فرسنگها جلو تر از شما هاست و سالها قبل از خيز بر داشتن تان برای”تيولداری” در بارگاه رژیم، کارگران و مردم تشنه آزادی ایران و کردستان حکم سرنگونی تام و تمام رژیم و همه خار و خاشاک پیرامونی اش را سرلوحه مبارزات خود قرار داده اند و تا متحقق ساختن بی چون و چرای آن نیز کوتاه نخواهند آمد. این حکم بزرگ مردم، نه تنها شما، تمام اربابان ريز و درشتتان را به وحشت انداخته است. بیهوده صورت تان را با سیلی سرخ نکنید، وخواست تیولداری خودتان در پیشگاه رژیم قرون وسطایی جمهوری اسلامی به پای رفع ستم بر مردم کردستان ننویسید، چون این قبا زیادی به تن تان گشاد است و کسی باورتان ندارد. شما ناسیونالیست ها طی چهل سال اخیر ثابت کرده اید همواره دنبالچه دول ستمگر جهان و منطقه بودید و بیمایه گی سیاسی و بیعت های مداومتان از دول منطقه و جهان نیز در حافظه تاریخ مبارزات ٤ دهه اخير مردم کردستان و ایران به خوبی ثبت شده و غير قابل انکار است. شما قوم پرستان و ناسیونالیست های داخل و خارج ایران به خوبی بر این امر واقف هستید که رژیم از ترس و وحشت مردم آزادیخواه فیلش یاد هندوستان افتاده تا بخیال واهی خود با چيدن و قرار دادنتان کنار بسیج و سپاه و حشد شعبی و…بتونه چند صباحی ديگر بر طول عمر ننگین اش بیفزاید. از قرار معلوم تلاش شما از نطفه با شکست روبرو است چون خلاف گزافه گویی های تا کنونی تان، شما از سر قدرت دست به دامان رژیم نشدید. شما جریانات ته کشیده ای هستید که بهر قیمت حاضرید در مقابل رژیم زانو بزنید و کرنش کنید. بیعت مجددتان به رژیم، از سر یأس و درماندگی مطلق سیاسی تان صورت گرفت نه چیزی دیگر. چون همه میدانند شما ازعراق تا آمریکا، از کردستان تا اروپا به صد ها در سر زدید ولی هیچ دری به رویتان باز نشد در نتیجه، مأیوس و درمانده و نا امید و سر شکسته باز گشتید و پول عربستان هم بدادتان نرسید. منتظر بودید ایران، عراقیزه شود ولی نشد، انتظار داشتید ترامپ رسالت فتح ایران را بعهده بگیرد ولی باز هم نشد و سرانجام کفگیرتان به ته دیگ خورد و با عجله به سر جای اصلی تان باز گشتید. این ناسیونالیستهای درمانده جرأت آنرا ندارند واقعیات را با مردم در جريان بگذارند چون عملکرد دون پایه تا کنونی شان بیش از همیشه مملو از شرم و وقاحت است. در صورتیکه جنگ طبقاتی تمام عیار مردم و طبقه کارگر با رژیم و کل نظام سرمایه داری در ایران که اینها هم جزء کوچکی ای از آن هستند بطور روزمرە آشکار و عریان در جريان است. با توجه به آن، این مرتجعین باید نیک بدانند مبارزات مردم کردستان علیه رژیم جمهوری اسلامی، بخاطر اهداف حقیر و ضد مردمی مشتی تیولدار آغاز نشده و با بیعت و کرنش آنها در برابر دشمن هم به پایان نخواهد رسید. از واقعیت پیداست منافع حقیر طبقاتی تان، شما را در صف مقدم قربانیان این زد و بند قرار داده و هیچ راه بازگشتی را هم برایتان باقی نگذاشته است
چند کلمه با رهبری کومه له در همین رابطه
از قرار معلوم رهبری کومه له در اینبارە از فرط اشتیاق به “مذاکره”، بر مضرات زد و بند قوم پرستان و ناسیونالیستها با جمهوری اسلامی چشم پوشیده، تا حال لام تا کام راجع نسبت به ضرر و زیان و پیامد های ضد کارگری و ضد مردمی این حرکت نقدی و سخنی بر زبان نیاورده است. بقول خودشان این جريان، طی یک سال و نیم اخیر دو بار با دلالان و لابی های ضد کارگری سرمایه جهانی مخفیانه “مذاکره”کرده اند بدون اینکه حتی بخشی از رهبران و اعضا و کادر هایشان از آن با خبر باشند. این چه نوع رویداد و”مذاکره ای” است که با توصیه دلالان سرمایه تحت نام “پرنسیب” پذيرفته میشود ولی از اکثریت كادر و اعضای حزب شان مخفی نگاه داشته میشود؟! مگر حزب بودن و حزب داری” حق آب و گل” است تا فردی یا اشخاصی به میل و رغبت خویش آنرا در حیطه ملکیت شخصی خود قرار دهند و هر چه را به خير و صلاح خود دانستند از بقیه پنهان کنند؟ باید در مورد چند و چون این پنهان کاری بوضح سوال شود تا روشن شود با چه حقی دیدار با لابی های ارتجاع بین المللی که به سرنوشت مردم کردستان از جمله تک تک اعضا و کادر حزب مربوط می باشد این چنانی راحت و آسوده روی آن سرپوش گذاشته شود؟ کومه له تا کی باید این سنت ضد کارگری را با خود یدک بکشد و هر بار به بهانه ای آنرا توجیه نماید. خالد عزیزی دبیر کل قبلی حزب دمکرات کردستان در کمال وقاحت و بیشرمی آشکار آرزوی ایجاد یک “حکومت دیکتاتوری و اعدام کرد بدست حکومت کوردی” را آرزو کرده، که گامی فراتر از آدمکشی های رژیم را نوید میدهد. جالب اینجاست با وجود همچون چیزی، باز ابراهیم علیزاده در هم و غم شکاف ناسیونالیست زندگی میکند، بدون آنکه در قبال مفاد و مضمون این زد و بند ضد کارگری و مضرات آن برای مردم، ذره ای حساس مسولیت کند و آنر ا محکوم نماید. عملکرد کومه له و ناسیونالیستها و تشابهات شان با همدیگر بویژه در یکسال و نیم اخیر قابل اغماض نیست و هیچ کارگر کمونیست و هیچ انسان منصفی نمی تواند به آسانی در کنارش بگذرد. این واقعیت اگر چه تلخ است ولی به هیچ وجه قابل سرپوش گذاشتن نیست.
***