پیرامون محاکمه مهره معروف ساواک و سرنگونی طلب امروز جاوید حکیمی
پیرامون محاکمه مهره معروف ساواک و سرنگونی طلب امروز
جاوید حکیمی
در خبرها آمده است پرویز ثابتی ساواکی سرنگون شده و اکنون سرنگونی طلب، به بد مخصمه ای گرفتار شده است. ظاهرا جناب ساواکی اعظم همچون رضا پهلوی شاه بی تاج و تخت ملت ایران عر‌وج جنبش زن، زندگی، آزادی را فرصت مناسبی دیدند برای بازگشت مجدد به شغل شریف کمونیست کشی. ثابتی خوب می داند «پدر ملت ایران» هر چقدر دمکرات باشد و الگویش نظام شاهنشاهی سوئد و نروژ، اما در خاک پاک ایران مطلقا نمی تواند یک روز هم بدون پهن کردن بساط زندان و شکنجه و اعدام دوام بیاورد و اگر اینطور است چه کسی مجرب و متخصص تر از مقام امنیتی سابق در امور اعتراف و شکنجه و اعدام. اما این جناب بسیار باهوش یک چیز را حساب نکرده بود، اینکه چپ، مبتنی بر قوانین همان نظام سرمایه سالار اما بالاخره دمکراتیک اروپا و امریکا می تواند او را به خاطر سابقه شکنجه و قتل زندانیان سیاسی به دادگاه بکشاند و کشاند. نفس محاکمه پرویز ثابتی صرف نظر از اینکه عاقبت کار چه خواهد شد و آیا سرمایه سالاران اجازه احقاق حق و برقراری عدالت را خواهند داد یا خیر، یک پیروزی برای اردوی برابری طلبان و آزادیخواهان است .
آگاهان سیاسی در عین حال بر این باورند که این مقام امنیتی سابق، فریب تبلیغات رهبران حزب کمونیست کارگری را هم خورده است که مکررا تاکید می کردند چپ هرگز اپوزیسیون اپوزیسیون نمی شود و ما از هر اقدامی که حکومت اسلامی را تضعیف نماید بشدت حمایت می کنیم. جناب ثابتی طفل معصوم نیز به رغم سابقه شکنجه مخالفین و به ویژه چپ ها، خیال می کرد با وجود چنان شاهزاده ای و چنین چپ رنگین کمانی، می تواند پس از سالها پنهان شدن سرانجام به قصد اقدامی ولو کوچک در راستای تضعیف حکومت اسلامی از مخفی گاه خویش خارج شود و خودی نشان دهد؛ هیهات خارج شدن همانا و به فنا رفتن همان.
همین ناظران سیاسی معتقدند پرویز ثابتی بیش از حد روی اعتبار شاهزاده در راست جامعه و نفوذ حزب کمونیست کارگری در اردوی چپ حساب باز کرده بود. ثابتی این گفته درخشان مارکس را نخوانده بود که افراد و احزاب را نه از روی آنچه خودشان در باره خودشان می گویند بلکه از روی اعمال آنان باید شناخت. ثابتی نمی دانست و به حکم موقعیت طبقاتی خود نمی توانست بداند که شاهزاده حتی به اندازه پدر خانواده خودش هم اعتبار ندارد کل جامعه پیشکش؛ همچنین حزب موسوم به کمونیستی کارگری در واقع یکی از راست ترین حزب تاریخ جنبش کمونیستی ایران است و لاجرم تنها جایی که رد پایی ندارد همانا چپ جامعه است. بگذریم؛
با ظهور حضرت ثابتی در انظار ظاهرا به قصد تضعیف حکومت اسلامی و، تقویت خیزش زن، زندگی، آزادی سه مبارز سرنگونی طلب انقلابی و شکنجه دیده از این سرنگونی طلب ساواکی شکایت کردند و او را به دادگاه کشاندند. گویا شاکیان مطلقا به عجز و لابه وکلای چپ و راست این مقام امنیتی سابق وقعی نگذاشته اند که بابا مگر تقوایی لیدر «چپ اجتماعی» به شما نگفت اپوزیسیون اپوزیسیون نشوید، مگر شاهزاده پدر ملت نفرمودند امروز فقط اتحاد و مگر تفرقه در صفوف سرنگونی طلبان به نفع نظام نیست.
اما سرنوشت پرویز ثابتی هر چه باشد چپ جامعه ایران و هر جامعه ای اگر به واقع چپ است و در پی آزادی و برابری و عدالت، آنگاه باید خواهان محاکمه تمام جنایتکاران باشد. از این منظر نیز اگر بنگریم نیک درمی یابیم که حزب موسوم به کمونیست کارگری در کنار سلطنت طلبان فاشیست قرار می گیرد. اگر رضا پهلوی مستقیم به تل اویو سفر می کند و در کنار دیوار ندبه از نتانیاهو می خواهد با بمباران ایران کنار ملت باشد؛ جناب تقوایی لیدر حزب کمونیست کارگری نیز بمباران ایران را فرصت مناسبی برای سرنگونی ارزیابی می کند و از تمام دول جهان می خواهد که در قبال ایران به نخست وزیر اسراییل اقتدا کنند. تقوایی اقتدا به نتانیاهو را درست زمانی از تمام دول جهان طلب می کند که دادگاه بین المللی لاهه حکم بازداشت او را به جرم جنایت علیه بشریت صادر کرده و مشخصا دولت نروژ آمادگی خود را برای بازداشت وی اعلام کرده است.
همین جا باید به یک استدلال خودخشنود کن و به عبارت دقیق‌تر سفسطه رهبران تا مغز استخوان پوپولیست و فرو رفته در لجنزار مناسبات سرمایه داری پاسخ گفت. می گویند به جز ما که چپ مدرن هستیم هدف تمام چپ های دیگر سرنگونی دولت اسراییل و آمریکا و انگلستان- و این را یک دشنام سیاسی می دانند- است و نه حکومت اسلامی. تعمیم انگ چپ مقاومتی به کلیه چپ ها یک دروغ بزرگ و یک شیادی سیاسی به قصد خاک پاشیدن به چشم مردم است.
آیا اعتراض به نسل کشی و قتل عام بیست هزار کودک گرسنه آن هم در صف دریافت غذا به معنای غفلت از سرنگونی حکومت اسلامی است؟ آیا در خواست توقف جنگ و محاکمه نتانیاهو به جرم جنایت علیه بشریت همگام با کلیه بشریت متمدن و انسان دوست به معنای تبرئه سران جنایتکار جمهوری اسلامی است؟ آیا حزب کمونیست کارگری به جز صدور اطلاعیه های مبهم و نوشتن مطالب فیس بوکی علیه اسراییل دیگر در هیچ کجا به دفاع از مردمان غزه اقدامی عملی صورت نمی دهد و به خیابان نمی اید چون دچار ضیق وقت و نیرو در مبارزه علیه جمهوری اسلامی می گردد؟ راست گفته اند پوپولیسم و فاشیسم جنبش هایی هستند برای زوال عقل و مسخ انسان.
سخن آخر اینکه ما کمونیست ها نخستین گام موفقیت آمیز در راه محاکمه پرویز ثابتی شکنجه گر را به فال نیک می گیریم و بی هیچ توهمی به پیام جنایتکاران جهانی، یک لحظه از سرنگونی و محاکمه سران جمهوری اسلامی غافل نمی شویم.
***
