25/09/2025

افغانستانی ستیزی و بازداشت های گسترده در پس جنگ دوازده روزه! امیر عسگری

افغانستانی ستیزی و بازداشت های گسترده در پس جنگ دوازده روزه!
امیر عسگری
جمهوری اسلامی بعد آتش بس، در پس جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل دست به سرکوب مردم عادی از طریق بازداشت های گسترده زده و همزمان با تشدید سیاستهای فاشیستی علیه مهاجرین افغانستانی دست به اخراج هزاران افغانستانی زده است. سناریو سرکوب و اخراج پناهجویان افغانستانی هردو به بهانه اتهام جاسوسی آغاز شد، سناریویی امنیتی از جنس سرکوبهای سالها و دهه های گذشته اما با مختصات جدید در دل جامعه ای که با دهه شصت کاملا متفاوت است و چندین خیزش علیه رژیم اسلامی را سپری کرده است و بر روی چنین سرکوب سیستماتیکی حساسیت ویژه دارد.
جمهوری اسلامی همانند سابق ابتدا از طریق سناریوسازی در صداوسینما، چند شهروند عادی را به بهانه ارسال تصاویر حملات اسرائیل به رسانه های خارج کشور تحت عنوان «معاند» به جاسوسی متهم میکند. سناریوسازی ای که در پی شکنجه های شدید بازداشت شدگان را مجبور به اعتراف اجباری میکند و در پی آن در تلویزیون کثیف سیمای جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته میشود. در میان بازداشت شدگان چند مهاجر افغانستانی هم حضور دارند و این خود به عنوان ابزاری دیگر برای عروج فاشیسم و مجازات جمعی برای جرمی ساخته و پرداخته رژیم جنایتکار اسلامی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
بهانه جمهوری اسلامی از محکوم کردن مردم عادی به امر جاسوسی برای اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه ای نسبت داده میشود که در توان مردم عادی نبوده و نیاز به نفوذ در سطوح بالای امنیتی رژیم دارد که در توان بدنه خود حکومت اسلامی و نهادهای امنیتی آن است که در پی این همکاری اطلاعاتی سران سپاه و تعدادی از دانشمندان هسته‌ای رژیم اسلامی کشته شدند. هر فرد آگاه به مسائل امنیتی و سیاسی به سادگی میتواند تشخیص دهد که هدف قرار دادن رده های بالای سپاه که محل زندگی و رفت و آمدشان تحت تدابیر امنیتی خاص انجام میشود کار یک فرد عادی و حتی جاسوس خرده پا نیست.
بهانه جاسوسی به عاملی برای رژیم اسلامی بدل شده است که بواسطه آن تا این لحظه بیش از ۴ هزار شهروند عادی را بازداشت کنند. بازداشت ها در شهرهای مختلف مانند تکرار صحنه ای از دوره انقلاب ۵۷ است که در آن دوره کمیته ای ها در سطح شهرها با برپایی ایست بازرسی ها نقش در سرکوب جامعه داشتند، این بار نیز به همان روش با مختصات و اتهامات جدید دست به بازرسی وسایل شخصی از جمله گوشی تلفن همراه، تلاش میکنند تا بهانه ای برای بازداشت و اتهام وارد کردن بر مردم را کشف کنند.
سرکوبها به بازداشت های چند روز اخیر خلاصه نمی‌شود، در پس آتش بس جمهوری اسلامی دست به بازداشت مجدد زندانیان سیاسی سابق زده و تلاش میکند تا حتی قصد اعدام تعدادی از بازداشت شدگان اعتراضات سال‌های قبل را که به اعدام محکوم کرده بود و در پی اعتراضات جامعه و سه شنبه های علیه اعدام نتوانسته بود عملی کند را دارد.
زندانیان سیاسی در دوره پس از جنگ ۱۲ روزه در بدترین شرایط قرار دارند. پس از حمله موشکی-پهبادی ارتش اسرائیل به زندان اوین که مصداق روشن جنایت جنگی است، بیش از ۷۰ نفر که بخشی از آن را کادرهای زندان، بهیارها وبازدید کنندگان و مردم عادی ساکن منطقه کشته شده و تعداد زیادی از زندانیان سیاسی نیز زخمی شدند.
زندانیان زخمی بدون درمان به دو زندان قرچک و تهران بزرگ«فشافویه» منتقل شدند. زندانیان منتقل شده با کمترین امکانات لازم زیست و بقا روبرو بوده، نه تحت درمان قرار گرفته، نه از امکانات رفاهی حداقلی از آب تا فضای خواب روبرو شدند.
زندان قرچک که زندانیان زن به آن انتقال داده شده‌اند سالها محل تجاوز، تعرض و شکنجه و انواع بی حقوقی بوده، همچنین در زندان تهران بزرگ سالهاست زندانیان سیاسی را کنار زندانیان خطرناک قرار میدهند و در مواردی شاهد تهدید به قتل و حتی حمله زندانیان خطرناک با چاقو به فرمان اطلاعات به زندانیان سیاسی بودیم.
در این بین جمهوری اسلامی از یک طرف با متهم کردن چند شهروند کارگر افغانستانی به جاسوسی و از طرف دیگر مورد هدف قرار دادن پناهجویان و مهاجرین افغانستانی با ادعاهای واهی همچون سبب شدن به رکود اقتصادی از طریق استفاده رایگان از امتیازاتی چون رایانه، بازار کار و خدمات درمانی و بیمه رایگان طرح نژادپرستانه اخراج شهروندان افغانستانی که سالهاست بر این بخش جامعه از سوی حکومت و بخش عظیمی از ناسیونالیست ها و ایرانشهری ها میتازند عملی میشود.
اخراج پناهجویان افغانستانی پدیده ای نیست که فقط در دوره پس از جنگ بین جمهوری اسلامی و اسرائیل و آمریکا بوجود آمده باشد، بلکه ریشه درفاشیسم حکومتی و ناسیونالیسم وطن پرستی در جامعه دارد که همواره برای تحقق امیال کثیف خود از این ابزار ارتجاعی بهره جسته اند.
با اجرایی شدن طرح اخراج هزاران شهروند افغانستانی، متولد شده در ایران همراه با تبلیغات افغانستانی ستیزانه جناح های رژیم اسلامی، بخش هایی از ناسیونالیست وطنی مخالف رژیم اسلامی، از این طرح استقبال کردند و رسانه هایشان در خارج کشور بواسطه ماهیت ناسیونالیستی و فاشیستیشان به این قضیه اعتراض نکرده و با نوع پردازش به موضوع عملا در کنار سیاست فاشیستی و افغانستانی ستیزی حکومت اسلامی قرار گرفتند.
مهاجر ستیزی و پناهجوستیزی یکی از ابزار اصلی کاپیتالیسم در جهان امروز پس از دوره کرونا، جنگ امپریالیستی اوکراین و جنگ و نسل کشی در خاورمیانه برای توجیه بحران اقتصادی و فقر و فلاکتی است که خود این سیستم برده داری مدرن بر جامعه و طبقه کارگر در اروپا و آمریکا تحمیل کرده است. جنگ ها و بحران‌ها هزینه دارند و سیستم سرمایه داری هزینه آن را از جیب طبقه کارگر و زحمتکشان به غارت میبرد تا مبادا ذره ای از سود باد آورده اش کاهش یابد و برای توجیه چنین وضعیتی بدنبال مسببی می‌گردد واینجاست، که بیگانه ستیزی و ناسیونالیسم به یاری اش شتافته و با شیطان سازی از مهاجرین برای ارضا کردن بخش ناسیونالیست و هوادارانش در جامعه چهره کریه خود را با حمله به این بخش جامعه نشان میدهد.
چنین سیاستی وارد دستور دولت‌هایی از جمله؛ آلمان، سوئد، هلند، بریتانیا و در آمریکا شده و بخش هایی از جامعه از آزادیخواهان و چپ های علیه آن دست به اقداماتی زدند که نقطه عطف آن را در اعتراضات به سیاستهای نژادپرستانه ترامپ در آمریکا میتواند به وضوح دید.
ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی بعنوان حکومتی کاپیتالیستی از این قائده جهانی مستثنا نیست، مذهب و ناسیونالیسم از قومی تا ملی همواره ابزاری برای سرکوب و ایجاد تفرقه مورد استفاده قرار گرفته و اینبار پیکان تیرش را به سمت مهاجرین افغانستانی گرفته است.
از روزی که بازداشت و روند اخراج مهاجرین افغانستانی بدست جمهوری اسلامی آغاز شده، بخش های پیشروی جامعه متشکل از فعالین چپ و آزادیخواه علیه این افسارگسیختگی اعلام موضع کرده و حتی در سطح عمومی تر مردم به یاری افغانستانی های بازداشت شده در کمپ های اخراج با پخش قضا و آب رسیده و در موارد‌ زیادی مردم بلوچستان که سالهاست طعم تلخ ستم ملی را کشیده اند، جلوی اتوبوس هایی که حامل افغانستانی ها بوده را گرفته و با آنان هرآنچه بعنوان غذا و نوشیدنی داشته با آنان تقسیم کرده و حس همبستگی در جامعه را علیه این فاشیسم آشکار تقویت کرده‌اند.
در دوره کنونی که جمهوری اسلامی بعنوان حکومتی فاشیستی و زخمی از جنگ ۱۲ روزه از یک طرف بر جامعه و فعالین و از طرف دیگر بر مهاجرین افغانستانی میتازد، وظیفه هر انسان آزادیخواه ایستادن، علیه موج بازداشت و احکام اعدام و مبارزه علیه افغانستانی ستیزی است.
هر اقدامی از سیاسی تا پراتیک علیه وضعیت موجود تاثیر خود را علیه چنین وضعیتی دارد و دارای اهمیت ویژه است.
ما نیروهای چپ و کمونیست علیه فضای سرکوب و افغانستانی ستیزی بعنوان دو محور سرکوب و ستیز جمهوری فاشیست اسلامی با جامعه، باید دست به اقدامات جدی بزنیم.
19 19 تیر1404
اشتراک گذاری