قتلهای ناموسی زن ناموس و مُلک کسی نیست! سعید یگانه
طی دوماه گذشته تاکنون چندین مورد قتل ناموسی در شهرهای کردستان اتفاق افتاده است. آخرین مورد آن حلق آویز کردن زنی توسط شوهرش در شهرستان سنقر در استان کرمانشاه بوده است. پیشتر نیز در شهرهای سنندج، مهاباد و بوکان این جنایتها علیه زنان صورت گرفته است. قتل زنان در این چند مورد توسط پدر و شوهران آنان در ملاعام یا در منازلشان جلو چشم فرزندان و سایر بستگان صورت گرفته است. قتلهای ناموسی فقط مختص به کردستان نیست. این فرهنگ پوسیده اسلامی و عهد عتیقی در همه جای دنیا از زنان قربانی می گیرد. دو روز پیش سهیلا گوگانی در یکی از شهرهای نروژ توسط همسر سابقش به شکل فجیعی به قتل رسیده است. قتل زنان به دلیل “شرف و ناموس” پدیده ای شایع در جوامع سنتی که قوانین و فرهنگ اسلامی حاکم است و در زندگی اجتماعی انسانها نقش بازی می کند بیشتر اتفاق می افتد. ایران یکی از این کشورها است که به دلیل قریب چهار دهه حاکم بودن قوانین اسلامی و قانونی کردن تبعیض و نابرابری و خشونت علیه زنان، قتلهای ناموسی صورت می گیرد.
جنایتهای ناموسی یا قتلهای ناموسی که اغلب در خانواده ها توسط پدر، برادر، شوهر و فامیل صورت می گیرد نه تنها زنان که قربانیان اصلی آن هستند، مردان و فرزندان آنان نیز قربانی این خشونت نیز هستند. قتل زنان به دلیل “شرف و ناموس” تنها از سر جنون نیست، اوج خشونت علیه زنان است، گوشه ای از عقل ناقص و ناسالم و خرافی مناسبات حاکم بر جامعه به دلیل عواملی از جمله فرهنگ و عرف و عادت ریشه دار است که به وسیله حاکمیت و به وسیله قانون و زور و سرکوب و تفکرات عقب افتاده روزانه تولید و باز تولید می شوند. این جنایتها نباید عادی تلقی شوند و جامعه در برابر آن نباید سکوت اختیار کند. در جامعه ای که پدر، دختر و جگر گوشه اش را به دلیل سرپیچی از اوامرش، به دلیل تن ندادن به ازدواج اجباری و یا هرعامل دیگری به قتل می رساند، شوهریکه همسرش را به دلایل ناموسی و طلاق جلو چشم فرزاندانش حلق آویز می کند، برادری که به دلیل “ناموس و شرف خانواده” حاضر به کشتن خواهر خودش است، جامعه ای اسیر است و باید از قید افکار و خرافات عصر حجری که امروز بدرد سرمایه داری میخورد، آزاد شود.
قریب به چهار دهه است که زنان در مقابل قوانین تبعیض آمیز اسلامی و زن ستیزانه مقاومت و مبارزه کرده و هزینه داده اند. زندان و اعدام و سنگسار شده اند. اما هیچ وقت تسلیم شرایط حاکم نشده و دست از مقاومت و مبارزه برنداشته اند. مبارزه علیه حاکم بودن قوانین و فرهنگ مردسالاری و ناموس پرستی و سنن جاری علیه زن در جامعه ایران با تاریخ رژِیم جمهوری اسلامی عجین است و یکی از مصافهای جدی امروز و فردای زنان و طبقه کارگر در سیر تحولات سیاسی جاری برای از بین بردن هرگونه تبعیض و نابرابری از جمله برچیدن تبعیض و نابرابری و خشونت علیه زنان است. در نظام و مناسباتی که در کوچه و خیابان، تا خانواده و محیط کار قربانیان اصلی خشونت و تجاوز، قربانیان اصلی تبعیض و نابرابری زنان هستند، نظامی نابرابر و تبعیض آمیز است و باید برچیده شود.
در جامعه ای که جمهوری اسلامی و قوانین اسلامی حاکم است، زن هیچوقت آزاد نمیشود و آزادی به دست نخواهد آورد. نه تنها قتلهای ناموسی، که هیچ نوع تبعیض و خشونتی علیه زنان پایان نخواهد یافت و زنان هنوز برای ذره ای آزادی باید مقاومت و مبارزه و هزینه بدهند. اسلام و خرافات و سنن و فرهنگ زن ستیز و تبعیض آمیزعلیه زنان خودبخود ریشه کن نخواهند شد، ولی با سرنگونی جمهوری اسلامی، با لغو قوانین تبعیض آمیز و اسلامی علیه زنان، با کوتاه کردن دست مذهب و قوانین مذهبی و تبعیض آمیز از زندگی اجتماعی زنان، با برقرار کردن برابری زن و مرد در همه شئون اجتماعی، می شود خشونت، قتل ناموسی، تبعیض و نابرابری علیه زنان را به حداقل رساند و حاشیه ای کرد. بر بستر این تحولات و جابجایی، جامعه امکان می یابد که به مبارزه و تلاش برای ریشه کن کردن همه تبعیض و نابرابری ها نه تنها علیه زنان، که علیه کل آحاد جامعه قدمهای اساسی بر دارد.
ناسیونالیسم در کنار خرافه و مذهب یکی از عوامل و افکار تشدید خشونت و نابرابری و تبعیض علیه زنان است. در درون چهارچوب “ملت – ناسیونالیسم” زن بی حقوقترین آحاد جامعه است. در مقابل قتلهای ناموسی و گوش بریدن زنان سکوت می کند. دست مذهب و ارتجاع و مسجد را علیه زنان و تبلیغ خرافات و زن ستیزی باز گذاشته است. رفتار تبعیض آمیز ناسیونالیسم و حکومت ناسیونالیستی در کردستان عراق نمونه آشکارتبعیض علیه زنان است.
در عین حال ما به یک جنبش روشنگری علیه خرافه مذهب و ناسیونالیسم، به یک مبارزه بی امان علیه سنن و فرهنگ عقب افتاده و دست و پا گیر، به نقد گرایش و افکار فمنیسم و پست مدرنیسم، که اولی بخشی از جامعه یعنی مردان را از مبارزه علیه تبعیض و نابرابری حذف و فقط به جامعه زنان متکی است و دومی قتل و خشونت و تبعیض علیه زنان را فرهنگ اسلامی و خودی و قابل قبول این جوامع می دانند و به این خشونت امکان بروز و آن را توجیه می کند، نیاز داریم. این مبارزه و افشاگری امر کمونیستها، سوسیالیستها، مردان و زنان آزادیخواه و برابری طلب است. وظیفه کسانی است که آزادی و برابری، از بین بردن هرگونه تبعیض و ستم اقتصادی، طبقاتی، جنسیتی و ملی را امر خود می دانند.
زن ناموس و ملک کسی نیست. قتل زنان به هر بهانه ای ننگ جامعه است و باید به آن پایان داد. اولین قدم در این راه بر چیدن بساط و دم و دستگاه تولید تبعیض و خشونت علیه زن در جامعه است. “آزادی ز