سرنگونی همه با همی، یعنی کشتار کمونیستها نگاهی به برنامه “پرگار” با موضوع ساواک
سرنگونی همه با همی، یعنی کشتار کمونیستها
نگاهی به برنامه “پرگار” با موضوع ساواک
“پرگار” بیبیسی در برنامه اخیر خود به موضوع ساواک پرداخته است. بحث اصلی بر سر این است که در زمان ساواک شکنجه بوده یا خیر. یک طرف میز احمد فراستی از رهبران عملیاتی اداره سوم ساواک نشسته و در طرف دیگر دو زندانی سیاسی که توسط ساواک شکنجه شدهبودند. در کنار فراستی، اما، عرفان قانعیفرد جا خوش کرده است و به دفاع تمام قد از ساواک می پردازد. برای یک زبانشناس که سودای “مورخ” را در سر دارد، باید از جایی شروع به “روایت” تاریخ کند. کتابهایی را از یک شخصیت خیالی ترجمه کرد. به جلال طلبانی نزدیک شد و کتابی را در مورد او نوشت که بعدها توسط خود طالبانی تکذیب شد. در تصورش با کلینتون چامسکی و … مصاحبه کرد. در جمهوری اسلامی دروغ که کنتور نمیندازه. بگذار او هم مورخ شود.
بیبیسی هم برای پر کردن برنامه پرگار صندلی قرمز خود را تقدیم او میکند.
اما روایت مرده قانعیفرد و فراستی در مقابل روایت زنده شکنجهشدگان محکوم به شکست است. راه به جایی نمیبرد.
به بحث و گاها دعوای دو طرف نمیپردازم. اما می توان از صحبتهای این دو نتایجی را استنباط کرد.
از نظر فراستی و ساواک چپ و کمونیست بودن جرم بود. و پس از ۴۰ سال آنها را “تروریست” خطاب کرد. امروز هم از نظر او کمونیستها تروریست هستند. استنادش هم “دیکتاتوری پرولتاریا” بود. کاش در این ۴۲ سال که از قدرت خلع شدید، یک نگاه سطحی، روزی یک خط، در مورد دیکتاتوری پرولتاریا میخواندید. حتما امروز با این قاطعیت سخن نمیگفتید. شما هنوز این مفهوم را درک نمیکنید. وای به حال روزی که در این سرنگونی “همه با همی” قدرت را به دست بگیرید. کار اولتان دستگیری و کشتار کمونیستها خواهد بود. از شکنجه، و با ادبیات شما اعمال فشار، دفاع میکنید. کمونیستها را خرابکار می دانید و تروریست و کشتار آنها را حتما حتما حلال میدانید.
عرفان قانعیفرد هم دقیقا و بدن کم و کاست از ساواک دفاع کرد. کمونیستها را خرابکار و تروریست نامید و اعمال ساواک را دفاع از “میهن” خواند. این خودشیرینی قانعیفرد از سر بازگویی تاریخ نیست. دست او رو شده است. میداند که جمهوری اسلامی رفتنی است. مجموعه عکسهای او با مقامات رژیم اسلامی به این معنی است که تا چه اندازه در آغوش این رژیم “آرام” گرفته بود. الان که اوضاع ناآرام است. امروز که صدای آزادیخواهی و برابریطلبی در جامعه به گوش میرسد. امروز که رهبران کارگری به درجهای از آگاهی رسیدهاند که مبارزات خود را از ناسیونالیستها، سلطنت،طلبها و قومپرستها جدا میکنند، باید به فکر فرو رود. این صدای جامعه، صدای چپو کمونیست و جامعهای سوسیالیستی است. فکرش را نمیکرد به این زودی آغوش “آرام نظام” برایش ناآرام شود. حالا که دیگر جایی در بین مردم ندارد و نظامش هم رفتنی است، چه جایی بهتر از بازماندگان شکنجه در رژیم سابق.
از تک تک این شکنجه و آزارهای رژیم شاه و ساواک دفاع کرد. چه مشمئزکننده و چه شرمآور. خود شاه هم پذیرفت که شکنجه کردند، اما ایشان از آن دفاع کرد و معتقد است که برای دفاع از “میهن” با این نیروهای ” تروریستی” باید برخورد میشد.
حق با ما بود. با ما که معتقدیم سرنگونی همه با همی، یعنی کشتار کمونیستها و چپهای جامعه. امروز که در قدرت نیستند، ملاک نیست. به سخنان احمد فراستی گوش دهید. هنوز بر آن باور است. اگر قدرت در دست اینها باشد، چه کسی بهتر از فراستی با ۱۳ سال سابقهی شکنجه و کشتار زندانیان و با ۴۲ سال حرص و ولع برای شکنجه و کشتاری که انجام نداده است. و چه کسی بهتر از قانعیفرد که بیاید و همه این کشتار و شکنجهها را تئوریزه کند.
سیوان کریمی
دوم مارس ۲۰۲۱