حکم تخریب یک روستا، جنگ برسر مالکیت! سیاوش دانشور
حکم تخریب یک روستا،
جنگ برسر مالکیت!
سیاوش دانشور
“خانه هایشان تخریب کنید، آنها را بیرون کنید، اگر مقاومت کردند دستگیرشان کنید، آنها ملک خدا را که باید در تملک ما باشد تصرف کرده اند”! این فشرده حکم یک تراست و بنیاد بزرگ اقتصادی سرمایه داران است، حکم “بنیاد مستضعفان”! قربانیان اینبار حاشیه نشینان کلان شهرها نیستند، کارگران دستفروش نبودند، مردم یافت آباد و خاک سفید نبودند، یک روستا با ٣٠٠ خانوار است، روستای “ابوالفضل” در حد فاصل بین شهرک زردشت و پدافند کیانشهر اهواز!
این مردم سه دهه است اینجا ساکن اند. اما بنیاد مستضعفان ادعا کرده “مالک” زمین های روستا است، میگوید ساکنان روستا این زمینها را “اشغال” کردند، خرید و فروش “غیر قانونی” بوده، اسنادشان اعتبار ندارد. میگوید این “تعرض به اموال و مالکیت دولت” است! دادستانی اهواز نیز اعلام کرده “با تعرض به مالکیت برخورد قاطع” خواهد شد! امام جمعه نیز حکم جلب ساکنین را تائید کرده است! حکم تخریب و تصرف “شرعا و قانونا” صادر شد و جنگ آوران لشکر اسلامی با تجهیرات سرکوب به روستای “اشغالگران” هجوم بردند و برگ زرین دیگری به تاریخ فتوحات اسلامی افزوده شد!
مردم محروم و زحمتکش روستا که از آب و برق و سیستم فاضلاب و هر حداقل امکان بدیهی یک اجتماع انسانی محروم اند و سه دهه است با این فلاکت گذران می کنند، ناچار بودند از کودکان و پیران و خانه و کاشانه شان دفاع کنند. آنها در مقابل هجوم جنایتکارانه و بربرمنشانه لشکر اسلام مقاومت کردند. مردم روستا از زن و مرد و پیر و جوان و کودک مقابلشان ایستادند. در این جریان تعدادی از مردان روستا بازداشت و با گرفتن تعهد برای تخلیه خانهها آزادشان کردند. حمله بنیاد سرمایه داران علیه محروم ترین و بی امکانات ترین بخش جامعه شکست خورد. طرح پاکسازی جمعی اشغالگران به تف سربالا بدل شد، “فتاح” رئیس بنیاد به غلط کردم افتاد، حرف و حکم شان را پس گرفتند.
“مستضعف و مستکبر” الفاظ اسلامی خمینی است که برای تقابل با “کارگر و سرمایه دار” و ادبیات چپ در دوره انقلاب ٥٧ تولید شد. “بنیاد مستضعفان” سرمایه اش را از مصادره باصطلاح “اموال” پهلوی و ساواکیها شروع کرد و بتدریج فربه تر شد و بر امکانات و منابع زیادی چنگ انداخت. “بنیاد مستضعفان” میتوانست نامش “بنیاد پهلوی” باشد، اما جنبش اسلامی طی انقلاب و نظر به فشار اعتراض کارگر به بیعدالتی و نابرابری و در تقابل با کمونیسم، اسم “مستضعفان” روی خود نهاد و ادعا کرد که “این ثروتها باید به مردم برگردد”، اما از یک بخش سرمایه داران رژیم سابق به بخش دیگری سرمایه داران در رژیم اسلامی انتقال یافت. ناسیونالیسم وقتی ثروت جامعه را در دست طبقه سرمایه دار متمرکز میکند آنرا “ملی” اعلام میکند اما حق استفاده و بهره برداری از آنها در اختیار اهالی کشور نیست، در اختیار لایه ای از سرمایه داران یا دولت بعنوان یک سرمایه دار بزرگ است. ایدئولوژی اسلامی نیز همین کار را با تغییر در صور و نامها انجام میدهد و حجم دست اندازی به و غارت اموال عمومی را به تراست های بزرگ اقتصادی با ساختاری مافیائی ارتقا داده است. بنیاد “مستضعفان” برخلاف اظهارات دادستانی “دولتی” هم نیست، لانه تعدادی سوپر میلیاردر و گردن کلفت حکومتی است که مالیات نمی دهد، کسی حق ندارد دور و بر آن پرسه زند، کلید دار این بنیاد و بنیادهای مشابه هم حلقه یاران نزدیک خامنه ای هستند.
حکومت اسلامی بعنوان حافظ نظم سرمایه خود را “مالک” همه چیز میداند و “تعرض به مالکیت خصوصی” طبقه سرمایه دار را “با برخورد قاطع” جواب میدهد. یا اموال عمومی توسط شبکه اختاپوسی این نوع بنیادها تصرف شده و یا آنها را به بازار بورس و “بخش خصوصی” که آنهم عمدتا وابستگان حکومتی و بخشاً سرمایه داران سابق هستند، واگذار کرده است. جامعه ای تاراج و به اسارت گرفته شده و رقابت روزافزون باندهای مختلف درون حکومتی برسر تصاحب اموال بیشتر و فساد روزافزون و لاینحل مسئله را بشدت حاد کرده است.
تلاش بنیاد سرمایه داران برای تخریب یک روستا با ٣٠٠ خانوار به تنهائی حکم بر نابودی هرچه سریعتر حکومت اسلامی میدهد. در متن این کشمکش جنگ برسر مالکیت هر روز حادتر می شود. دیگر این فرض که “دولت است و حق دارد”، “سرمایه دار و صاحب کارخانه و معدن و ابزار کار است و حق دارد”، غیرعقلائی و نادرست و غیر واقعی بنظر می رسد، زیر سوال میرود، به کشمکش با حکومت اسلامی و مسئله مالکیت رنگ و معنی جدیدی میدهد. داستان اما با عذرخواهی بنیاد و توقف یورش لشکر داعشیان خامنه ای تمام نمی شود. اگر دولت و بنیاد و دادستان میگویند با تصرف غیرقانونی “اموال دولت” برخورد قانونی و قاطع می کنیم، کارگران و مردم زحمتکش هم میگویند این “اموال ما شما نیست”، اشغالگر و غاضب شمائید! جنگ کلان تری برسر مالکیت از هرسو آغاز شده است. کارگران و مردم زحمتکش میگویند؛ “این زمین مال من است”، “اینجا محل زندگی من است”، “کارخانه و معدن مال من است”، “جنگل و دریا و منابع مال من است”، “من در آن کار و زندگی میکنم”، “مال تو نیست”، “از کجا آوردی”؟
رویداد تخریب و تصاحب این روستا و جدال دامنه دار و گسترش یابنده در مراکز کار برسر مالکیت و تقابل با سرمایه داران، بارقه های کشمکش گسترده تر برسر مالکیت بورژوائی و مالکیت اشتراکی است. هیچی عقلائی تر از این نیست که محلهای کار و منابع و محل زندگی و امکانات و ثروت تولید شده در جامعه در اختیار همگان باشد!
.
٢١ اوت ٢٠٢٠