صف ارتجاع! خامنه ای، روحانی، موسوی، کروبی، خاتمی-سیاوش دانشور

پس لرزههای زلزله آبانماه که کُل عمارتِ حکومت اسلامی را لرزاند، چُرت کُهنه قاتلان سیاسی را پراند! میر حسین موسوی وزیر محبوب امام قاتل، مسئول دولت دهه شصت، از حصر لاکچری بیرون خزید و طی بیانیه ای تلاش کرد نقش بنی احمد اسلامی را ایفا کند! موسوی جنایت خامنه ای و شرکا را با کشتار میدان ژاله مقایسه کرد تا مثلاً خامنه ای را سرعقل بیاورد و نظام را از انقلاب بترساند. موسوی البته یادش نرفته در اوج کشتارهای دهه شصت در دفاع از احکام اسلام علیه مخالفین بسان امام قاتل سخن گفت و هنوز هم از مسئولیتش در هولاکاست اسلامی کلامی بر زبان نیاورده است. موسوی و کروبی که از حصر به روحانی رای دادند و هوادارانشان را به شرکت در مضحکه انتخابات دعوت کردند، مسئولِ عملکرد جنایتکارانه دولت روحانی هم هستند. موسوی با مقایسه نامربوط قتل عام آبانماه با کشتار انقلابیون توسط رژیم پهلوی در میدان ژاله، آگاهانه روی جنایات حکومت اسلامی سرپوش میگذارد. از کشتار در ترکمن صحرا و گوشه گوشه کردستان تا شلیک به کارگران بیکار در اصفهان، از هولاکاست اسلامی سی خرداد ٦٠ و تابستان ٦٧ تا ترورهای حکومتی در داخل و خارج کشور، از کشتار مردم زحمتکش در شورش های شهری توسط دولت رفسنجانی تا قتل و کشتار در شکنجه گاههای اوین و کهریزک و فشافویه، از قتل عام خاتون آباد و شهر بابک تا دیماه نود و شش و لُردگان، ادامه کشتار در ژاله در ابعاد وسیع تری بودند. میر حسین وقتی می بیند قبر و مجسمه و عکس امام جان قاتلش را به آتش می کشند، هوس بنی احمد شدن میکند و کلمات قصار میگوید. نخیر، روی نبود حافظه تاریخی سرمایهگذاری نکنید، این بوی کباب نیست، خر داغ میکنند!
“شیخ اصلاحات”، مهدی کروبی مرتجع هم مجدداً فراخوان شرکت در مضحکه “انتخابات” داده است. این دایناسورها میدانند که جامعه از بحث مضحکهای بنام “انتخابات” عبور کرده است، اما مأمورند و معذور، چاقو که دسته خودش را نمیبُرّد! این عجایب فقط در ایران یافت میشود که اصلاح طلبان حکومتی و لیست ناامیدشان که در زندانهای وزارت اطلاعات جوانان مردم را شکنجه میکنند، در حصر ادای اپوزیسیون در میآورند! خودشان میدانند که مدتهاست در ذهنیت جامعه اصلاح طلبی به گور سپرده شده و فراتر از آن مردم کارگر و زحمتکش آمده اند که با قاطعیت بساط اسلام و آخوند و سرمایهدار مفتخور را برچینند. این حضرات بیش از مردم “عادی” به سونداژهای امنیتی و مشخصات اوضاع دسترسی دارند. هدفشان اینست که در پیشگاه خامنهای قاتل و صف مرتجعینی که از وحشت سرنگونی خواب ندارند، نرخشان را بالا ببرند. رو به آنها سخن میگویند اما برای دفاع از ارکان و موجودیت نظام اسلامی بمیدان آمدهاند.
محمد خاتمی که شخصا دستور سرکوب کوی دانشگاه در ١٨ تیر ٧٨ را داد، از حصر خبریش بیرون آمد، دفتر ازدواج و طلاق و گفتگوی بی تمدنها را کنار گذاشت و در هیئت طالبان و اُسامه بن لادن ظهور کرد! تشکر ویژه وی از خامنهای برای سرکوب اعتراضات نشان میدهد که اصلاح طلبان حکومتی چه موجوداتِ رذلی هستند. چشم بی بی سی و جمهوریخواهان و رضا پهلوی و اپوزیسیون راست روشن! اپوزیسیون طرفدار رژیم که خاتمی را تاج سرشان کرده بودند و با پیامهای پی در پی برایش در امر “اصلاحات” و “مسالمت جوئی” آرزوی موفقیت می کردند!
“کلید ساز دروغگو”، حسن روحانی که دیگر جای خود دارد. همراه و همدوش با خامنه ای و در راس سرکوبگران با آن خندههای کریه بر خون کودکان و جوانان و قلبهای زخم خورده خانوادههایشان، در شمایل یک تروریستِ قسیالقلب ظاهر شد. روحانی شاگرد رفسنجانی، محصول مشترک طایفه کارگزاران و اتاق بازرگانی و موسوی و کروبی و خاتمی و اصلاح طلبان و صد البته خامنهای، با آن وزرای آدمکش و جنایتکار دهه شصتی و کابینه امنیتی، معرف حضور همگان است.
این صف ارتجاع است که زیر علم خامنهای و در دفاع از نظام اسلامی سینه میزند. اختلافات میکروسکوپی و خانوادگی اینها شاید بدرد بی بی سی و بهنودها و نگهدارها بخورد اما از موضع کارگران و مردم گرسنه و بیکار و محروم، اجزای یک پیکره واحد بنام جمهوری اسلامی اند که سگ پاسبان سرمایه و مسئول فقر و فلاکتی است که به اکثریت عظیم جامعه ایران تحمیل شده است. اینها جنایتکاران اسلامی اند، به یک نظام واحد تعلق دارند، مدافع آنند، در جنایتهای این نظام شریکند و باید بزودی خود را برای محاکمه در پیشگاه جامعه آماده کنند. خیزش آبانماه چهره این صف ارتجاع و مدافعینشان را بیش از پیش لخت و عور مقابل همگان قرار داد.*
سردبیر.
٥ دسامبر ٢٠١٩