ناسیونالیسم و مخاطرات آن برای جامعە ایران – سعید آرمان

ناسیونالیسم و مخاطرات آن برای جامعە ایران
در حاشیە شعارهای فاشیستی طرفداران تیم تراکتور
سعید آرمان
دهم آبان برابر با اول نوامبر سال جاری تیمهای استقلال و تراکتور سازی در استادیوم تبریز مسابقە برگزار کردند و با نتیجە ٤ بر ٢ بە نفع استقلال بازی بە پایان رسید. آنچە در این میان خبرساز شد و حساسیت توام با نگرانی میلیونها انسان را برانگیخت، شعارهای فاشیستی و بشدت نژادپرستانە بخشی از طرفداران تیم تراکتور سازی در حمایت از دولت فاشیست ترکیە بمناسبت حملە ددمنشانە و اشغال مناطق کردنشین شمال سوریە و تحمیل جنگی نابرابر و کشتار کودکان و مردم بیدفاع با بمبهای فسفری.
حامیان تیم تراکتورسازی بە این هم بسندە نکردند و با نشان دادن علامت گرگهای خاکستری شروع بە سر دادن شعار “مرگ بر کرد”، کردند. این شعار فاشیستی قبلا نیز در مورد فارس زبانان بکار بردە شدە است. گرگهای خاکستری جریانی فاشیستی است کە در اواخر دهە ٦٠ میلادی توسط سرهنگ “آلپ ارسلان تورکش” تاسیس شد و در دهە ٧٠ میلادی با ترور رهبران کمونیستهای ترکیە همچون “دنیز گزمیش و ماهر چایان”، جوخەهای مرگ را علیە کمونیستها در ترکیە براه انداختند و بە سایر بخشهای جامعە و همچنین آذربایجان کشاندە شد. از آن هنگام تاکنون گرگهای خاکستری بە وسعت ترکیە و فراتر از مرزهای داخلی از جملە آذربایجان بعنوان یک جریان باند سیاهی و تروریست مشغول بە ترور و ایجاد رعب و وحشت در جامعە هستند.
فاشیستهای ترک زبان در ایران نیز بە تبعیت از گرگهای خاکستری اقدام بە ایجاد چنین سازمان فاشیستی نمودەاند. وجود رژیم هار اسلامی و نابرابرهای طبقاتی و اجتماعی و جامعەی مملو از تبعیض و فساد، در شرایطهای معینی به سر درآوردن جریانات فاشیستی، قومی و مذهبی فوق ارتجاعی زمینه میدهد.
سخنی با جوانان
اتفاق تولد در یک جغرافیا و تکلم بە زبان “مادری یا پدری” نە می تواند و نە باید تعیین کنندە هویت کاذب مادام العمری برای ما باشد کە اساس اش بر پایە تعصب بە “نژاد” خودی و تنفر از دیگران است. سالهاست علم ژنتیک این حقیقت را ثابت کردە است کە تقسیم انسانها بە نژادهای گوناگون هیچ پایە علمی ندارد. تقسیم انسانها بە نژاد و ملیت و قوم و قبیلە و عشیرە و طوایف هر کدام از جانب احزاب ناسیونالیست و دولتهای فاشیست، بار سیاسی دارد و منفعت مادی برای آنان دارد.
داشتن عرق ملی برای اکثریت قابل ملاحظەای از شما کە فرزندان کارگران و زحمتکشان این جامعە هستید و یا خود بخشی از نیروی کار این جامعە و یا جزو ارتش بیکاران هستید کە سهم ناچیزی از ثروت نجومی و افسانەای کە در این جامعە وجود دارد، عایدتان می شود، معنا ندارد. بە جای عرق ملی و تعصبات کور نژادپرستانە بر هویت طبقاتی و نوعدوستی و انسانی مان تکیە کنیم تا جلو هرگونە تحرکات فاشیستی را بگیریم. رشد و میدانداری این جریانات نتیجه ای جز جاری شدن حمام خون و یوگسلاویزە شدن ایران ندارد، باید با سیاست انقلابی مانع این پارازیت های سیاست شویم.
در همسایگی خود یعنی عراق و کردستان عراق تجربە دولت اقلیم کردستان کە بدست جریانات بورژوا ناسیونالیست کرد (اتحایە میهنی بە رهبری جلال طالبانی و حزب دمکرات کردستان بە رهبری مسعود بارزانی) و همچنین نظام فدرالی و توافقی عراق کە براساس تقسیمات ملی و مذهبی دولت را تشکیل دادەاند، را داریم. تجربەای بە غایت شکست خوردە و فاسد کە سرمایە نجومی این کشور را یکی در کردستان و دیگری در بغداد قبضە کردەاند و مردم را بە خاک سیاە نشاندەاند. در کردستان بە نام کردایەتی دو خانودە در راس دو حزب بر چاەهای نفت چنگ انداختەاند و میلیاردها دلار را در حسابهای شخصی در اروپا و آمریکا تل انبار کردە و میلیونها انسان کە بخشا از سر توهم و عدم درک طبقاتی بعد از هیولای درندەای چون صدام حسین بە اینان دلخوش کردە بودند و هدفشان رهایی از دست او بود، اکنون چندین صدام حسین و چندین دم و دستگاە مخوف اطلاعاتی در سلیمانیە و اربیل و بغداد و موصل و بصرە بە کنترل مردم و فعالین سیاسی و معترضین میپردازند. لبنان نمونە بارز دیگر تشکیل دولت بر اساس مذاهب و ملیتهاست کە ما شاهد اعتراضات میلیونی در هر دو کشور هستیم علیە فساد طبقە حاکم.
دو پدیدە ناسیونالیسم و مذهب کە از بدو تولد ما را بە آن منتسب میکنند گویی همچون طوقی در گردنمان گذاشتەاند کە ناچاریم از آن دفاع کنیم، بە این بهانە تحقیر و یا مورد حملە قرار بگیریم و کشتە شویم و یا بە دیگران تجاوز کنیم! در سال ١٩٩٢ جهان شاهد خونین ترین فاجعە انسانی و پاکسازی قومی در یوگسلاوی بود کە چگونە ملی گرایان صربئ بە جان مسلمانان بوسنی هرزگوین افتادند و کشورهای متعدد از ایران و ترکیە و آمریکا و کشورهای اروپایی بە دنبال منافع خود بودند و بە جای فرونشاندن این آتش خانمانسوز آنرا با کمکهای مالی و تسلیحاتی بە طرفین درگیر، مشتعل تر می کردند و هزاران انسان کە تا دیروز در صلح و صفا و دوستی و روابط زندگی می کردند، تحت نام ملیت و مذهب بە جان هم انداختند و کینە و دشمنی را در آنان نهادینە کردند. هنوز هزاران زنی کە در آن مقطع مورد تجاوز قرار گرفتەاند و باردار شدند و اکنون فرزند دارند، نتوانستەاند با این توحشی کە در ایام جنگ با آنان شدە، کنار بیایند و مادام العمر دچار افسردگی شدەاند. نمونە دیگر پاکسازی قومی کە در اواخر قرن بیستم رخ داد میتوان بە رواندا اشارە نمود کە در فاصلە کوتاهی جان بیش از ٨٠٠ هزار انسان را گرفت.
ناسیونالیسم خوب و بد ندارد، ملت زیر دست و بالا دست ندارد و قابل توجیە نیست. آن حزب چند صد نفرە در کردستان و یا گرگهای خاکستری ملی گرا در آذربایجان و جریانات عظمت طلب ناسیونالیسم ایرانی کە شب و روز بر طبل “تمامیت ارضی” می کوبند و بە پرچم سە رنگ و شیر و خورشید سوگند می خورند و قدرت ارتش را بعنوان مرزبان این جغرافیای گربە شکل بە رخ می کشند، همە و همە یک هدف دارند و آنهم بە انقیاد درآوردن طبقە کارگر و پاک کردن هویت طبقاتی و منافع مشترک این طبقە و ممانعت از تشکیل یک صف واحد طبقاتی در این جغرافیای سیاسی علیە کلیت بوژوازی حاکم کە رژیم اسلامی ایران آنرا نمایندگی میکند.
هیچ درجە از ظلم و یا تحقیر و اجحافی از طرف دولت مرکزی نباید طبقە کارگر ایران را بە انزوا بکشاند و از سر ملی گرایی بە آن بنگرد و یا بە جریانات ارتجاعی “ملت خودی” تکیە کند و بە سیاهی لشکر آنان تبدیل شوند. عمل مقابله بە مثل، امر طبقە کارگر ایران در مقابل شوینیسم طبقە حاکم نیست، بلکە هم سرنوشتی طبقاتی کل طبقە کارگر ورای مرزهای ملی، نژادی و مذهبی امر طبقە کارگر ایران است. در تقابل با ایدەهای نژادپرستانە بە هویت انسانی و طبقاتی اکثریت عظیم کارکن و زحمتکش در جامعە پافشاری کنیم. آنچە که امروز پرچم آن در دست کارگران از هفت تپە و فولاد اهواز تا هپکو و آذرآب اراک در جریان است.
١٤ نوامبر ٢٠١٩