وحشت حزب کارگزاران از “صدای پای سوسیالیسم”! سیاوش دانشور

اینروزها احکام کوبنده مانیفست کمونیست بیش از هر زمان مانند پتکی برسر بورژواها فرود می آید! اینبار در ایران “شبحى در گشت و گذار است؛ شبح کمونيسم! همه نيروهاى ارتجاع کهن براى تعقيب مقدس اين شبح متحد شدهاند: خامنه ای و رئیسی، روحانی و کرباسچی، خاتمی و حجاریان، چپ های ضد کمونیست و پليس سیاسی حکومت اسلامی”!
“کجاست آن حزب اپوزيسيونى که مخالفينش، که بر مسند قدرت نشستهاند نام کمونيستى روى آن نگذارند؟ کجاست آن حزب اپوزيسيونى که بنوبه خود داغ اتهام کمونيسم را خواه بر پيشگامترين عناصر اپوزيسيون و خواه بر مخالفين مرتجع خويش نزند؟” … و کجاست آن نهاد و حزب کارفرمائی و مافیائی که تبری جُستن از کمونیسم را با صدای بلند اعلام نکند؟
“از اين امر دو نتيجه حاصل ميشود: همه جناح های بورژوازی ایران … “اکنون ديگر کمونيسم را بمثابه يک قدرت تلقى ميکنند. حال تماماً وقت آن رسيده است که کمونيستها نظرات و مقاصد و تمايلات خويش را در برابر همه جهانيان آشکارا بيان دارند و در مقابل افسانه شبح کمونيسم، مانيفست حزب خود را قرار دهند”.
صدای پای سوسیالیسم!
آخرین نمونه را “حزب کارگزاران سازندگی” جناب کرباسچی بدست داده است. این حزب که اساساً دیدگاه و نظرات سیاسی و اقتصادی هاشمی رفسنجانی و اتاق بازرگانی را منعکس میکند، طی بیانیه ای در ۲۰ شهریور ۱۳۹۸ “درباره صدور احکام سنگین برای کارگران نیشکر هفتتپه” نگرانی های خود را از صدای پای سوسیالیسم بصراحت عجیبی بیان میکند و خواهان بررسی “راهبردهای سیاسی و اقتصادی ملی”، بخوانید استراتژی بورژوازی، علیه سوسیالیسم کارگران است. حزب کارگزاران سازندگی، که تمام هنر و کارنامه اش نابودی کارگر و ایجاد یک سیستم فاسد و افسار گسیخته است که جامعه را در آستانه نابودی قرار داده است، پیشنهاد میکند که از “هیجان زدگی قضائی” فاصله بگیریم، “آسیب شناسی” کنیم و با “حساسیت بیشتری به صدور احکام و رسانه ای کردن آن” برخورد شود، از وقوع بحرانها جلوگیری و عمق داستان را جستجو کنیم! بورژوازی با چه زبانی بگوید کارگر و کمونیسم خواب از چشمانش ربوده است؟ جملاتی از بیانیه بدون شرح شان را بخوانید. اینها اعترافات بورژوازی ورشکسته اسلامی است:
“… مشکلات کارگری حل نمیشود مگر آن که مشکلات کارآفرینی حل شود. بدون کارآفرینان مستقل از دولت و حاکمیت و سرمایهگذاران ملی، امکان حل بحرانهای اقتصادی و اجتماعی وجود ندارد. تا کارآفرین نباشد، کارگر نیست و تا کارگر در رفاه نباشد، کارآفرین در آسایش نیست…”.
“…برخلاف باورهای سوسیالیستی چه از نوع براندازانه و چه از منظر اصولگرایانه ایراد پرونده اخیر در اصل خصوصیسازی نیست، در عدم رعایت قواعد خصوصیسازی بلکه در فقدان آزادسازی اقتصادی است. ما بارها گفته ایم خصوصیسازی قبل از آزادسازی به اختصاصیسازی و رانتخواری میانجامد”.
“… ما بسیار متاسفیم که یک خصوصیسازی ناکام و نادرست و ناروا به تضییع حقوق کارگران و توهین به نهادهای کارآفرین منتهی شده است و گروههای کمونیستی و شبهکمونیستی را به تقدیس اقتصاد دولتی و حکومتی واداشته است. این روزها چه در اردوگاه چپ و چه در اردوگاه راست صدای پای سوسیالیسم به گوش میرسد.”
“… ما به عنوان یک حزب مدافع کارآفرینان، از حقوق کارگران دفاع میکنیم و دفاع از حقوق کارگران را به جای شعارهای سیاسی و عوامفریبیهای مارکسیستی در حمایت از کار و تولید میدانیم که راه عدالت از توسعه میگذرد. ما هشدار میدهیم شیوع جریانهای کمونیستی محصول یک بحران اقتصادی و اجتماعی گسترده است که میکوشد طبق آموزههای مارکسیستی با دامن زدن به تضادهای اجتماعی مانند “کارگر-سرمایهدار” یا “مرکز- پیرامون” وحدت ملی، انسجام اجتماعی و حتی تمامیت ارضی ایران را تهدید کند.”
“… نباید به نام عدالت اجتماعی، آزادیهای اقتصادی که رکن حقوق اساسی بشر است زیر سوال برود. ما به عنوان حزبی مدافع توسعه و عدالت آمادهایم همه استعداد ملی و محلی خود در کارگزاران سازندگی ایران را در خدمت تبدیل این تضاد اجتماعی به یک تعامل مدنی میان “مرکز- پیرامون”، “حاکمیت- اپوزیسیون” و از همه مهمتر؛ “کارآفرین- کارگر” تبدیل کنیم”.
“کارآفرین” اسم مستعار کارفرما و بورژواها در حکومت اسلامی است. این “کارآفرینان” امثال اسد بیگی و اسد اولادی ها و جزایری ها و خیل جنایتکاران نظامی و بازجویان و قمه بدستانی هستند که کارخانه ها را میخرند، حراج میکنند، بیمه و تامین اجتماعی کارگر را بالا می کشند، بازار دلار و ارز و صندوق ذخیره ارزی را در اختیار دارند و تخم و ترکه هایشان با میلیاردها ثروت جامعه و کارگران پا به فرار میگذارند. این “کارآفرینان” با اتکا به مقیسه ها و مرتضوی ها و خیل بازجویان و متجاوزین در زندانها برای خودشان بهشت برین ساخته اند و امروز یک حزب دولتی شان، کارگزاران، با وقاحت “اظهار تاسف” میکنند که نتوانسته اند “نیروهای اجتماعی را نمایندگی کنند”! در کنار اینها طیف وسیعی از طرفداران بازار آزاد و خصوصی سازی – که دیگر همه اقرار میکنند پروسه هپلی هپو کردن مراکز صنعتی به خودی هایشان بوده است- بازهم بیشتر هستند و اسم آنرا “توسعه” گذاشته اند و تریبونهای باصطلاح اقتصادی و روزنامه ها و نهادهایشان در داخل و خارج روی همین مسئله چکش میزنند. اینها فرزندان میلتون فریدمن و مکتب شیکاگو در ایران هستند که به تازگی “طرفدار کارگر” شده اند!
“تقدیس اقتصاد دولتی”
میفرمایند؛ این اوضاع “گروههای کمونیستی و شبهکمونیستی را به تقدیس اقتصاد دولتی و حکومتی واداشته است”! ما نمی دانیم کدام گروه “شبه کمونیستی” مهجور در جمهوری اسلامی از اقتصاد دولتی دفاع میکند؟ احتمالا منظورشان تعدادی فسیل سابقا توده ای و ناسیونالیست و ضد کمونیست و مشاورین اقتصادی و “دلسوزان” حاکمیت اسلامی است. کارگران وقتی علیه خصوصی سازی حرف میزنند، دارند به همین دزدی ها و مناسبات مافیائی دولتی ها و بانکها با افراد خودشان تحت عنوان “خصوصی سازی” اعتراض دارند که یک شبه همه چیز کارگر را به باد میدهند و فردا غیب شان میزند. هیچ کارگری از اقتصاد دولتی و مالکیت دولتی حرف نمیزند بلکه مسئولیت دولت را در قبال کارگران یادآور میشود. کارگران گفتند دولت مسئولیت دارد اما از صفر تا صد امور تولید و کارخانه باید با تصمیم کارگران باشد. کارگران خواهان مالکیت اجتماعی و اشتراکی بر ابزار تولید و سازماندهی تولید براساس رفع نیازهای جامعه اند، نه مالکیت خصوصی و آزاد سازی و نه مالکیت دولتی. این چرندیات حزب کارگزاران راجع به کمونیسم را زمانی شکنجه گر- ایدئولوگ هایشان در زندانها علیه کمونیست ها در دهه شصت بلغور میکردند و امروز به همانجا رسیده اند. با این تفاوت که آنزمان دوره سرکوب انقلابیون و کمونیست ها و شوراها بود و امروز بار دیگر کمونیسم کارگری و افق و راه حل شورائی در جامعه با قدرت جلو می آید و تمام جناح ها و احزاب کارفرمایان و سرمایه داران را به وحشت انداخته است.
حزب کارگزاران بعنوان یک جریان صریح اللهجه تر بورژوازی اسلامی آمادگی اش را برای تعامل با کل بورژوازی در حکومت و اپوزیسیون اعلام میکند، نگران بازار ایران و “تمامیت ارضی” است تا خویشاوندی آبا و اجدادی طبقه بورژوازی را گوشزد کند و ترمزی بر “انحصارطلبی” سیاسی و اقتصادی شرکا بزند، و البته زیر فشار انتقاد کارگری و برای خالی نبودن از عریضه از “حقوق کارگران” سخن میگوید تا شاید با ورد و دعا “صدای پای سوسیالیسم” و شبح کمونیسم را از روی سر تاریکخانه اسلامی دور کند. هرچه جلوتر میرویم تبری جستن از کمونیسم در یک مقیاس وسیعتر در اردوی طبقه بورژوازی بگوش میرسد. این نمونه دیگری و شاخصی از قطبی شدن سیاست بین دو اردوی وسیع تر چپ و راست در جامعه و تقابل آلترناتیوهای اجتماعی و طبقاتی متخاصم است. کارگزاران طرفدار بازار آزاد و خصوصی سازی و آزاد سازی ظاهرا با هواداران حکومتی پرو پوتین، طرفداران رابطه با چین و روسیه در حکومت و حاشیه حکومت پلمیک میکند و هشدار میدهد. این جدال دو دیدگاه در میان بورژوازی ایران برای عبور از بحران است. اما مخاطب اصلی کارگزاران جنبش رشد یابنده و سوسیالیستی طبقه کارگر است و از زمینه های رشد گسترده کمونیسم قالب تهی کرده اند. به همین دلیل به کلیه جناح ها و ابواب جمعی سرمایه هشدار میدهند که صدای پای سوسیالیسم می آید و احکام و زندانهای طویل المدت دیگر چاره مشکلات نیست. کارگزاران اعلام آمادگی میکنند که با سیاست “آشتی طبقاتی” نیرویشان را در خدمت حل بحران و تضاد عمق یابنده قرار دهند، اما عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند. این امکان بطور عینی وجود دارد که به دوره بورژوازی در ایران خاتمه داد. جنگ طبقاتی به سهمگین ترین و حادترین شکل آن در راه است. اینرا تنها پوپولیست های مهجور در اپوزیسیون و خلقیون چپ که در حاشیه امنیتی اختناق به کمونیست ها لیچار میگویند، نفهمیده اند.
۱۲ سپتامبر ۲۰۱۹