نه به حکومت اعدام – ناصر مرادی
کمونیست هفتگی میپرسد؟نه به حکومت اعدام، از شعارهای سلبی و مهم حزب در اوضاع سیاسی جاری ایران است. جایگاه و کارکرد این شعار چیست؟ چرا مسئله اعدام در مبارزه علیه جمهوری اسلامی این درجه اهمیت دارد؟ فراخوان حزب به فعالین کمونیست و حزب حکمتیست برای جاانداختن این شعارها در مبارزات جاری چگونه است؟
ناصر مرادی:قبلا باید تصریح کنم که ما کمونیستهای کارگری و حزب حکمتیست در برنامه و اسناد خود به صراحت از ضرورت لغو اعدام و مبارزه برای لغو مجازات اعدام صحبت کرده ایم و تاریخ مبارزاتی حزب و جنبش ما با فعالیت علیه مجازات اعدام عجین است. ما مجازات اعدام را وقیحانه ترین و کثیف ترین شکل قتل عمد می دانیم. مجازات اعدام بقول منصور حکمت اسم دولتی کلمه کشتن است. اینکه یک نهاد سیاسی، یک قوه قضایی و یک دولت توسط جلادان و جانیانش رو درروی مردم و با تعیین زمان و مکان قبلی، به نام قانون و از قول جامعه تصمیم به گرفتن جان انسانی می گیرند چیزی جزکشتن عامدانه و آگاهانه برای به تمکین کشاندن و ارعاب جامعه نیست. تاریخ اعدام،تاریخ حاکمیت طبقات دارا، مستبد، ستمگر،مذهبی و سرمایه داران و دولت و حکومتهای حامی وضع موجودبوده است.
جایگاه فعالیت و شعارنه به اعدام و نه به حکومت اعدام از طرف حزب ما از این نگاه مایه می گیرد. بویژه در جامعه ایران رژیم اسلامی ایران، از همان روزهای اول بقدرت رسیدن،ماشین اعدام را بیوقفه بکار گرفت. جمهوری اسلامی یکی از پایه های اساسی حاکمیت شومش را با اتکا به قوانین فوق ارتجاعی اسلام و شرع قرون وسطی بر جامعه بنیان گذاشت و انتقام کشی و قتل عام وسیع و فجیع را برای مرعوب کردن اکثریت محروم جامعه و برای ساکت نگاه داشتن معترضین، برای خفه نگاه داشتن جامعه، برای ارعاب طبقه کارگر، برای به تسلیم و تمکین کشاندن زنان و مردان و مردم زحمت کشی که برای خود و فرزندانشان زندگی بهتری را می خواستند و می خواهند بر پا کرد.
کشتار و قتل عام ده ها هزار نفری زندانیان سیاسی دهه شصت، زندانیان و اسرایی که بدون کمترین وسیله دفاعی، بدون محاکمه و بدون دسترسی به ابتدایی ترین حقوق یک اسیر، دست بسته، به پای چوبه های دار برده و به قتل رسانده اند. فقط یکی از نمونه های تاریخی جنایات و وحشیگری این رژیم است. همزمان و در طول چهل سال حاکمیت این رژیم وحشی هر سال آمار اعدامها روبه افزایش بوده است.
لذا در مقابل حکومتی که تنها و تنها به زور اسلحه و زندان و ارعاب و شکنجه، چهل سال است حکومت می کند، در مقابل حکومتی که هر صدای اعتراضی به لگدمال شدن ابتدایی ترین حق بیان و عقیده و تشکل و آزادی فعالیت سیاسی، شهروندان را چهل سال است با ترور و کشتار و اعدام و زندان و جنایت در ابعاد صدها و صدها هزار نفره در گلو خفه میکند، ودر چنین شرایطی که مردم ایران به خیابان آمده اند و سرنگونی رژیم و حاکمیت خیل یک مشت مفت خور و فاسد و جنایتکار را سر می دهند، شعار نه به اعدام، نه به شکنجه، نه به زندان و آزادی زندانیان سیاسی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
باید فعالین حزب حکمتیست همگام و همراه با فعالین چپ و کمونیست، رهبران جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی پیشاپیش اعتراضات و تظاهرات و شورشها اعلام کنند. اعدام هرانسانی به هر دلیلی، قتل عمد دولتی، و جنایتی سیستماتیک است و باید ممنوع شود. پرونده سازی تحت عنوان ساختار شکن و به بهانه امنیت “ملی” ممنوع. اعدام فعالین سیاسی به هر بهانه ای یک جنایت و قتل عمد سیاسی است. نباید اجازه داد دیگر حتی یک چوبه دار و مراسم اعدامی در ایران به اجر درآید.
اعتراض به بیکاری کشیدن و بالا کشیدن دستمزد کارگرجرم نیست، شکنجه کش کردن رهبران کارگری در زندانها ممنوع. ایجاد شورا و مجمع عمومی و درست کردن سازمان کارگری، نباید با تهدید زندان و اعدام روبرو شود. شکنجه جسمی و روانی فعالین ممنوع.
در تظاهرات و تجمعات مختلف باید دست قاتلین و جنایتکارانی را که در مجلس و کابینه روحانی و بیت خامنه ای، در ارتش و سپاه و زندان و دادگاههای جمهوری اسلامی، در دولت های رنگا رنگ ادوار اصلاح طلب،افراطی یا اعتدالی و نشسته اند، از زندگی همه، و بخصوص فعالین سیاسی، کوتاه کرد.
تلاش کنیم نه به اعدام، نه به حکومت اعدام و مرگ بر جمهوری اسلامی به سرلوحه شعارها در اعتراضات کنونی تبدیل شود.
***