بیانیه سیاسی کنفرانس سوم شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان ژوئیه ٢٠٢٥، تیر ماه ١٤٠٤

بیانیه سیاسی کنفرانس سوم شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان
ژوئیه ٢٠٢٥، تیر ماه ١٤٠٤
سومین کنفرانس شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست کردستان در شرایطی برگزار شد که نظام سرمایهداری، با تقویت جریانهای راست افراطی در مقیاس جهانی نه تنها به تشدید استثمار و گسترش فقر و محرومیت اقتصادی دامن زده، بلکه موجبات گسترش جنگ و نسل کشی، ناامنی، بیگانههراسی(نئوفاشیزم) و تخریب گسترده محیط زیست را نیز فراهم آوردەاست. دولتهای سرمایهداری بیش از پیش به ابزارهایی در خدمت منافع سرمایه تبدیل شدهاند؛ ابزارهایی که متضمن تعرض به حقوق کارگران، آزادیهای سیاسی، ارزشهای انسانی و دستاوردهای اجتماعی میباشند. نمونه بارز این وضعیت، تداوم و تشدید جنگهایی نظیر جنگ در اوکراین و نسل کشی دولت اسرائیل در غزه است؛ جنگ هایی که نهتنها بازتاب رقابتهای ژئوپولیتیک و نظامی میان بلوکهای سرمایهداری جهانی است، بلکه پیامدهای ویرانگری برای مردم منطقه، ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و شرایط زیست انسانها همراه داشته است. تحت این شرایط، با وجود رشد بیسابقه فناوری و افزایش چشمگیر بهرهوری در عرصه تولید، شکاف میان فقر و ثروت در سطح جهانی عمیقتر شده و میلیونها انسان در شرایط سخت معیشتی به سر میبرند، در حالی که محیط زیست در معرض تهدیدی جدی قرار گرفته است. در چنین شرایطی، اعتراضها و اعتصابات کارگری در واکنش به سیاستهای اقتصادی دولتها، جنبش جهانی همبستگی با مردم فلسطین و اعتراض به نسلکشی رژیم اسرائیل و حامیان آن در ناتو، مبارزات ضد آپارتاید نژادی و جنسیتی، و جنبشهای زیستمحیطی و دفاع از آزادیهای سیاسی، همگی بهمثابه زمینههایی مهم برای تداوم و گسترش فعالیتهای سوسیالیستی در سطح جهان عمل کرده و امید به ساختن جهانی آزاد، برابر و انسانی را زنده نگاه داشتهاند.
منطقە خاورمیانە نیز یکی از کانونهای بحرانهای مزمن نظام سرمایەداری است. خاورمیانه در حالی که هنوز زیر بار عوارض سنگین لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق و جنگ و ویرانگری در سوریه و پیامد سرکوب خونین خیزش های تودەای در این منطقه کمر راست نکردەاست، بار دیگر در نتیجه رقابت قدرت های سرمایەداری جهانی و دولتها و نیروهای متحد آنها، به جنگ قطب های تروریستی دامن زده و زندگی صدها هزار نفر را به تباهی کشانده است. عملیات تروریستی سازمان حماس در هفتم اکتبر ٢٠٢٣ و در پی آن جنایات جنگی و نسل کشی دولت فاشیست اسرائیل در غزه علیه مردم فلسطین با حمایت دولت آمریکا و متحدین اروپایی آن در ناتو که اکنون بیش از ۲۰ ماه از آن می گذرد، فاز خطرناکی از جنگ و بی ثباتی به این منطقه تحمیل کرده است. دولت اسرائیل در ادامه نسل کشی در غزه با حمله به حزب الله در لبنان و بازتعریف اهداف جنگ در راستای شکل دادن به نظم منطقەای مورد نظر و به شکست کشاندن قطعی “نیروهای محور مقاومت” جنگ را وارد فاز نوینی کرد. در مرحله بعدی این جنگ که با نقشه مشترک دولتهای اسرائیل و آمریکا و حمله هوایی ارتش اسرائیل به مراکز هستەای، نظامی و فرماندهی رژیم جمهوری اسلامی و اماکن عمومی آغاز شد و با حملات متقابل موشکی و پهبادی سپاه پاسداران پاسخ گرفت، صدها نفر از شهروندان بی دفاع در ایران و دەها نفر از شهروندان اسرائیل جان خود را از دست دادند، میلیونها تن ناچار به ترک خانەهای خود شدند و ویرانی های گستردەای ببار آورد. حمله جنگنده بمب افکن های ارتش آمریکا به تأسیسات هستەای فردو، نطنز و اصفهان اوج قلدری میلیتاریستی آمریکا برای به تسلیم کشاندن رژیم جمهوری اسلامی تحت لوای “آتش بس” را به نمایش گذاشت.
از اینرو بود که شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان، تشکل های و نهادهای کارگری و زندانیان سیاسی و انسانهای آزادیخواه و برابری طلب در سراسر ایران از همان روز اول با شناخت از ماهیت ارتجاعی سیاستهای طرف های این جنگ اعلام کردند، این جنگ ارتجاعی محکوم است و باید بی درنگ متوقف گردد. همانطور که ما پیش بینی کرده بودیم و جنگ دوازده روزه نشان داد، این جنگ علاوه بر ویرانی ها و تلفاتی که بە بار آورد جنبش های اجتماعی و اعتراضی در جامعه را به حاشیه راند، روند تکامل این جنبش ها در زمینه سازماندهی را با وقفه روبرو کرد و به جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی لطمه زد. در جریان این جنگ، سلطنت طلبان فاشیست بخش هایی از اپوزیسیون بورژوایی و برخی از جریان های ناسیونالیست در کردستان که به جنگنده بمب افکن های اسرائیل و دخالت نظامی آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی و دست به دست شدن قدرت از بالا امید بسته بودند، یکبار دیگر عمق بیگانگی سیاستهای خود را با منافع کارگران و مردم ایران را نشان دادند. بر خلاف تصور و پیش بینی جریان های اپوزیسیون راست که فکر می کردند با ادامه حملات نیروی هوایی ارتش اسرائیل، مردم ایران به مانند پیاده نظام این جنگ به خیابان میریزند و موجبات دست به دست شدن قدرت از بالا را برای آنان فراهم می آورند، مردم ایران نهایت بلوغ سیاسی خود را نشان دادند. کارگران و مردم آزادیخواه ایران با تکیه بر تجارب با ارزشی که اندوختەاند و به این آگاهی که هنوز ملزومات سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به لحاظ سازمانیابی و شکل دادن به رهبری سراسری را آماده نکردەاند و وارد شدن به نبرد نهایی با جمهوری اسلامی را زودرس می دانستند، برای جارو جنجال تبلیغاتی رسانەهای بورژوایی هیچ ارزشی قائل نشدند و دوره جنگ و ناأمنی را به تحکیم همبستگی در صفوف خود از سر گذراندند. کارگران و زنان و مردان آزاده ایران با اتحاد و همبستگی و تشکل و همیاری انسانی آمادگی خود را برای مقابله با مصائب جنگ نشان دادند.
تحولات سیاسی در ایران و کردستان و خط مشی ما
در چنین شرایط جهانی و منطقەای و در زمانی که حالت «نه جنگ، نه صلح» همچنان سایه گسترش جنگ را بر خاورمیانه گسترانده است، جامعه ایران آبستن تحولات سرنوشت ساز است. جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی قبل از جنگ دوازده روزه نیست. این رژیم بعد از شکست های تحقیر آمیزی که در جنگ دوازده روزه متحمل شد و با آشکار شدن نفوذ سازمان موساد در رده بالای ساختاری حکومتی و فرماندهی، بیش از پیش مشروعیت خود را نزد افکار عمومی از دست دادەاست. موقعیت منطقەای رژیم ضعیف تر و بحران اقتصادی عمیق تر شده و فرسودگی زیر ساخت های تولید و انتقال انرژی، حکومت اسلامی را از تأمین نان و برق و آب مردم و اداره جامعه ناتوان کرده است. این بحران های چند لایه، بحران و جدال و کشمکش درون حکومتی را نیز تشدید خواهد کرد. و تردیدی نیست با توجه به ناتوانی رژیم در پاسخگویی با ابتدایی ترین خواست مردم، جنبش های اجتماعی و اعتراضی دوباره و با رویه تعرضی تری به میدان خواهند آمد. جامعەای که در طول کمتر از هشت سال سه جنبش انقلابی و تودەای و جنگی که در آن جمهوری اسلامی شکست خورده، را تجربه کردەاست، دست رو دست نخواهد گذاشت و کار نیمه تمام سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را پی خواهد گرفت.
تشدید سرکوب، فقر و بیکاری بی سابقه، فقدان تشکل های تودەای و طبقاتی و سراسری کارگران، عدم هماهنگی و ارتباط نهادینه شده بین جنبش های پیشرو اجتماعی و نبود یک رهبری سراسری موانع مهمی سر راه تعیین تکلیف نهایی با جمهوری اسلامی هستند. با اینحال اعتصابات و اعتراضات کارگران و دیگر اقشار زحمتکش توانسته عقب نشینی های بزرگی به جمهوری اسلامی تحمیل کند و در زمینه سازمانیابی پیشرفت حاصل کند. جنبش پرشور و آزادیخواهانه زنان بعنوان یکی از جنبشهای پیشتاز با زیر پا نهادن قوانین اسلامی و مردسالار عملاً جمهوری اسلامی را در تحمیل حجاب با شکست مواجه ساخته است. جنبش دانشجویی، جنبش دادخواهی، جنبش علیه مجازات اعدام که کارزار «سه شنبه های نه به اعدام» در پشت میله های زندان پرچم آن را برافراشته اند و سایر جنبشهای اعتراضی نیز علیرغم فراز و نشیبها، نقش والایی را در به عقب راندن جمهوری اسلامی ایفا کرده اند. در کلیت خود پتانسیل این جنبش ها با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی موجب تغییر جدی توازن قوا به نفع ادامە مبارزه کارگران و دیگر اقشار جامعه شده است. جنگ اخیر وقفەای در جنب و جوش مبارزات جنبشهای رادیکال ایجاد کردەاست. در دوره پسا جنگ جمهوری اسلامی به تشدید سرکوب و بگیر و ببند هر روزه فعالان جنبش های اجتماعی، موج اعدام ها، تشدید فشار و اخراج مهاجران افغانستانی در تلاش است انتقام شکست مفتضحانەای که از اسرائیل متحمل شده را از مردم بگیرد. اما رژیم جمهوری اسلامی درمانده تر از آن است که بتواند مردم را مرعوب کند، این دوره گذرا خواهد بود و جامعه ایران این دوره را بسرعت پشت سر خواهد گذاشت. به میدان آمدن خیزشهای انقلابی و اجتماعی گسترده با محوریت جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی رادیکال در چشم انداز است.
جامعه کردستان، عرصه قدرتمند خیزش انقلابی و اعتراضی:
از مقطع انقلاب ٥٧ تاکنون جامعه کردستان همواره یکی از کانون های داغ مقاومت و مبارزه پرشور علیه رژیم سرمایەداری جمهوری اسلامی بوده و به ویژه جنبش انقلابی و آزادیخواهانه و حق طلبانه آن در همه عرصه ها سیاست های سرکوبگرانه این رژیم جنایتکار را به چالش کشیده و هر تعرضی را با تعرض متقابل پاسخ داده است. این وضعیت، تناسب قوای متفاوت و بالنسبه مساعدتری را به نفع مبارزات کارگران و مردم حق طلب شکل داده است. عروج خیزش انقلابی بعد از قتل حکومتی ژینا از شهرهای کردستان و گسترش آن به سراسر کشور بر متن چنین سابقه و پیشینه سیاسی مبارزاتی ممکن بود. در جریان جنبش انقلابی ۱۴۰۱ مردم آزادیخواه کردستان در ابعاد اجتماعی نشان دادند که برای احقاق حقوق پایەای خود به چیزی کمتر از سرنگونی جمهوری اسلامی تن نمی دهند و همچنین نشان دادند که سرنگونی جمهوری اسلامی را از مسیر اتحاد و همبستگی با جنبش انقلابی سراسری تعقیب می کنند.
دو جنبش و دو آلترناتیو:
در کردستان مانند بسیاری از جوامع سرمایەداری دیگر بر بستر وجود طبقات دو جنبش سیاسی متمایز اجتماعی، جنبش ناسیونالیستی و جنبش سوسیالیستی به مثابه دو قطب راست و چپ از مقطع انقلاب ۵۷ تاکنون در تحولات این جامعه نقش ایفا کردەاند. بر متن این جنبش های اجتماعی احزاب و نیروهای سیاسی مختلف با استراتژی، فرهنگ و سنت ها، تاکتیک ها و روشهای فعالیت متمایز، مهر خود را بر تغییر و تحولات و صحنه سیاسی جامعه کردستان کوبیدەاند.
احزاب و نیروهای ناسیونالیست به حکم تحولات اقتصادی و اجتماعی که در سطح جهان، منطقه و کردستان بویژه در سه دهه اخیر روی داده است، بیشتر خود را با منافع و گرایش طبقه سرمایەدار و صاحبان ثروت در کردستان منطبق کردهاند. این احزاب اگر چه برای بە اصطلاح رفع ستم ملی برنامه ارائه میدهند اما هدف اصلی خود را سهم بردن از قدرت محلی از هر طریقی که باشد تعریف کردەاند. ریشەی تلاش احزاب ناسیونالیست در کردستان برای نزدیکی با سلطنت طلبان و رضا پهلوی و اپوزیسیون بورژوازی نئولیبرال طرفدار غرب و آمادگی آنها برای سازش بر سر مصالح مردم کردستان در مقابل کسب امتیازات ناچیز را باید در همین استراتژی عملی آنها جستجو کرد.
از آنجا که رسالت و توانایی تاریخی طبقه سرمایەدار و احزاب و نیروهای ناسیونالیست برای دمکراتیزه کردن جامعه و رفع ستمگری ملی مدتها است به پایان رسیده است. اکنون این رسالت تاریخی و ریشه کن کردن تبعیض ها و نابرابری ها و از جمله پایان دادن به رفع ستمگری ملی به شیوەای دمکراتیک بر دوش طبقه کارگر و سوسیالیست ها که بر بستر مبارزه این طبقه با فعالیت خود ادامه می دهند افتاده است. کارگران و زحمتکشان و زنان آزاده و ستمدیده کردستان و جنبش سوسیالیستی کارگری موتور حرکت جنبش انقلابی مردم کردستان برای حاکمیت شورایی مردم، پایان دادن به ستمگری ملی و تحقق حقوق پایەای کارگران و مردم زحمتکش و ستمدیده کردستان هستند. شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان خود را بخش لاینفک آلترناتیو چپ و سوسیالیستی برای تقویت آلترناتیو کارگری و شورایی در سراسر ایران و کردستان می داند.
با توجه به مفاد فوق و اوضاع متحول کنونی، کنفرانس سوم شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان با تأکید مجدد بر مصوبات پایه ای تاکنونی این شورا، خط مشی زیر را اعلام و برای عملی کردن آن تلاش می کند.
١ – در جریان جنگ دوازده روزه و بعد از آن رژیم جمهوری اسلامی موج گسترده ای از دستگیری و بگیر و ببند زیر پوشش « شکار جاسوسان اسرائیلی» و اعدام زندانیان را با هدف مرعوب کردن مردم و سرکوب جنبش های اجتماعی و اعتراضی در کردستان و سراسر ایران به راه انداخته است. تعداد زیادی از دستگیر شدگان مردم عادی و مهاجران افغانستانی هستند. قبل از هر چیز باید این موج سرکوب را به عقب نشاند. نگذاریم سران جمهوری اسلامی مستأصل و درمانده در این توهم گرفتار آیند که می توانند فضای بعد از جنگ ایران و عراق را بر جامعه حاکم کنند. در شرایط کنونی برانگیختن، تقویت و گسترش جنبش های اجتماعی با خواستەهای اقتصادی و سیاسی از اولویت های فعالیت ما است. فعالان جنبش کارگری، جنبش زنان و دیگر جنبش های اجتماعی نباید هیچ فرصتی را برای گسترش این جنبش ها از دست بدهند. سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی از مسیر گسترش و پیشروی این جنبش های اجتماعی می گذرد.
٢ – یک رکن اصلی جنبش حق طلبانه مردم کردستان سازمانیابی است. لذا نباید از هیچ تلاشی برای کمک به سازمانیابی کارگران در تشکل های تودەای و طبقاتی دریغ کرد. کمک به سازمانیابی توده ای زنان در محلات بویژه در محلات حاشیه شهرها بخش جدایی ناپذیری از تلاش های سازمانگرانه است.
٣ – یک گام مهم در راه تحقق حاکمیت شورایی مردم در کردستان کمک به سازمانیابی مردم در روستاها و محلات شهرها است. فقط بر ایجاد نهادهای تودەای شورا یا کمیته های محلات است که می توان با هر خلائی که در قدرت اداری و سیاسی در یک شهر و حتی در یک محله پیش می آید بلافاصله کنترل و مدیریت اوضاع را به دست گرفت. شکل گیری این نهادهای تودەای، امر برچیدن نیروها و نهادهای حکومت مرکزی در کردستان در لحظه قیام تودەای را تسهیل می کند. سند “حاکمیت شورایی و منشور مطالبات مردم کردستان” مصوب شهریور ١٤٠٢ چهارچوب طرح و سیاست شورای همکاری را تدوین کرده است.
٤ – احزاب ناسیونالیست در کردستان برپایه استراتژی و سیاست شریک شدن در قدرت سیاسی به هر قیمت، مداوما با طرحهای ارتجاعی جابجایی قدرت از بالای سر مردم همراهی و هم سویی می کنند. در دوره اخیر و در جریان جنگ ارتجاعی به حمایت فاشیست هایی چون ترامپ و تداوم حملات دولت اسرائیل چشم دوخته بودند. باید ماهیت واقعی این سیاست ها را برای مردم روشن کرد. ما در مقابل طرحهای قدرتهای جهانی و متحدان منطقەای آنها برای تحمیل آلترناتیو راست بر روند تحولات سیاسی در ایران و کردستان می ایستیم. هر نوع طرح و آلترناتیوی از بالای سر مردم را مردود می دانیم و مجدانه برای به انزوا کشاندن آن میکوشیم.
٥ – یک شرط لازم پیشروی مبارزه انقلابی و تحقق حاکمیت مردم کردستان جدایی تودەهای کارگر و زحمتکش از استراتژی، افق، آرمانها و سیاست های احزاب بورژوایی و ناسیونالیست در کردستان است. راهکار این احزاب هیچگاه راهکار کارساز برای پایان دادن به ستم ملی و حل قطعی مسئله ملی در کردستان نبوده است. طرح فدرالیسم مورد نظر آنها به نهادینه کردن تبعیض ملی و گسترش تفرقه ملی و مانع مهم در مقابل همسرنوشتی و همبستگی طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در سطح سراسری است. لذا آگاهگری مداوم و تلاش برای به حاشیه راندن افق و سیاست جریانات ناسیونالیست بخش مهم خط مشی ما است.
٦ – ستمگری ملی همراه با وحشیانه ترین شیوه های سرکوب از جانب رژیمهای سرکوبگر سلطنتی و جمهوری اسلامی مصائب فراوانی را بر مردم کردستان تحمیل کرده است. ما خواهان رفع فوری ستمگری ملی و حل مسئله ملی در کردستان هستیم. برای این مهم نتیجه تصمیم آزادانه مردم کردستان تا سر حد جدایی را به رسمیت می شناسیم. ما هر نوع اقدام قهرآمیز و نظامی برای جلوگیری از تصمیم مردم کردستان و یا برسمیت نشناختن نتیجه آن با دستاویز “حفظ تمامیت ارضی” و مقابله با “تجزیه طلبی” و یا هر توجیه دیگری را قویا محکوم و مردود اعلام میکنیم. ما در عین حال بر همبستگی و همسرنوشتی مبارزاتی مردم کردستان با مردم آزادیخواه در سراسر ایران تاکید می کنیم. ( در سند “حاکمیت شورایی و منشور مطالبات مردم کردستان” مصوب شهریور ١٤٠٢ چهارچوب طرح ما برای رفع ستم و حل مسئله ملی تصویب شده و کماکان برآن تأکید داریم.
٧ – ما واقفیم پیروزی نهایی آلترناتیو چپ و سوسیالیستی درگرو درهم شکستن قدرت دولت مرکزی و پیشروی طبقه کارگر و کسب قدرت سیاسی و استقرار حکومت کارگری مبتنی بر نظام شورایی در سراسر ایران است. مبارزه سوسیالیستی ما در کردستان در هم تنیده با جنبش سوسیالیستی سراسری است. ما تأکید میکنیم، سهل ترین و کم دردسرترین راه حفظ دستاوردهای مبارزه مردم در کردستان پیوند با یک انقلاب و جنبش سرنگونی انقلابی در سطح سراسری است.
٨ – با گسترش و پیشروی جنبش های اجتماعی و نزدیک شدن به دوره اعتلای سیاسی و انقلابی ، تلاش جریان ها و گروه های ارتجاعی برای ایجاد تفرقه ملی و مذهبی فشرده تر می شود. باید با هوشیاری این تفرقه افکنی ها را خنثی کرد.
٩ – باید برای منزوی و حاشیه ای کردن جریان سلفی گری، سنی گری و ارتجاع مذهبی مجدانه تلاش کنیم.
١٠ – شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان برای ایجاد پیوند محکم با شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در سطح سراسری تلاش می کند.
این تشکل برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی مردم در کردستان و تحقق حقوق کارگران و زحمتکشان و مردم ستمدیده کردستان مبارزه می کند. در این راستا کنفرانس سوم ما از احزاب، تشکلها و نهادها و فعالین چپ و کمونیست در کردستان می خواهد که برای تلاش مشترک به شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان بپیوندند.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد حاکمیت شورایی مردم در کردستان
زنده باد سوسیالیسم
۷ ژوئیه ۲۰۲۵
۱۶ تیر ۱۴۰۴