جمهوری اسلامی تنها سزاوار سرنگونی است!

جمهوری اسلامی تنها سزاوار سرنگونی است!
این روزها به مانند ۴۲ سال گذشته جامعه با حکومتی روبرو است که حتی قادر به تامین ابتدایی ترین نیازمندی های شهروندان نیست. قادر به مبارزه با پاندمی کرونا نیست، قادر به تامین بهداشت و معیشت ابتدایی توده مردم محروم و دردمند نیست، حتی نزدیکان حکومت این وضعیت را با فاکتور جامعه در حال فرو پاشی است توضیح میدهند. فقر و فشار اقتصادی برای اقشار محروم به اوج خود رسیده. انفجار قیمت ها، بیکاری و تورم لجام گسیخته ۵۰ درصدی و گرانی ۷۰ درصدی اقلام غذایی عرصه را بر اکثریت محروم جامعه تنگ کرده. این وضعیت اسفبار حاصل بیش از چهار دهه ثروت اندوزی و وجود فاصله طبقاتی فاحشی است که جامعه را به شرایطی سوق داده که خوردن یک وعده گوشت درماه رویایی دست نیافتنی به حساب میاید. حکومت برای حفظ مدینه فاضله سرمایه داران و سرکوب کارگران و مردم محروم جامعه جز با زبان زورو سرکوب با زبان دیگری حرف نزده. وقوع یک انفجار عظیم اجتماعی دوراز انتظار نیست، حکومت اما هر صدای مخالفی را با خشن ترین شیوه پاسخ میدهد. اعمال خشونت و سرکوب مختص امروز و حاصل شرایط امروز جامعه نیست، درسایه حکومت اسلامی چهار دهه است انسانها تحت حاکمیت جمهوری اسلامی در زیر تازیانه مذهب، قوانین ارتجاعی و سنت های پوسیده عهد حجری با خشن ترین شیوه ها سركوب میشوند. کل موجودیت این رژیم با خشونت و سرکوب تنیده شده و اولین عامل ایجاد و اعمال خشونت، قوانین حاکم و کل سیستمی است که در آن جان انسانها ارزان ترین کالای قابل عرضه است.
در این سیستم سراپا تبعیض و بیحقوقی زن رسما و علنا جنس دوم و موجودی بی اختیار و بیحقوق تعریف میشود و برایش قیم و وصی تعیین میکنند. ابتدایی ترین حقوق انسانی و اجتماعی نیمی از جامعه نه در دست خودش كه در اختیارخانواده است! اعمال خشونت برزنان از مظاهرجرم محسوب نمیشود و قانونی برای دفاع از زنان در مقابل خشونت فیزیكی و جنسی اگر هم وجود داشته باشد از بی خاصیت ترین قوانین درجمهوری اسلامی و فرهنگ مردسالارانه حاکم برجامعه است. ناموس و شرف پتكی است در دست مردان خانواده كه امنیت جانی زنان را تهدید میكند و هستند زنان بسیاری كه از ترس جان، تن به زندگی و همزیستی با مردانی میدهند كه نه عاشقشان هستند و نه حتی از زندگی در كنار آنها احساس خوشبختی و آرامش میكنند. نمونه های خودكشي و خودسوزی در مقیاس و اندازه ایی است كه گاها بنظر غیر واقعی میاید. “كرم از خود درخت است” بیان مریض فاجعه تجاوز و خشونت جنسی است که این روزها زنان در فضای مجازی دست به افشا و بیان این درد و رنج ها زده اند! پرده اخر و درام این نمایش بی قهرمان در این دور باطل زنی است که حتی در دفاع از خود مقصر است و باید راضی به رضای متجاوز باشد!
در جغرافیایی به وسعت ایران زنان حتی در مرفه ترین اقشار اجتماعی از حق مسافرت و تردد بدون اجازه همسر و پدر بي بهره هستند. اما حقیقت این است دورتسلسل بیحقوقی و سرکوب و خشونت سازمانیافته در جمهوری جنایت و سركوب اسلامی فقط مختص زنان نیست. خشونت تسری یافته از جانب حکومت راهش را از خیابان و زندان و قتلگاههای حکومتی به خانه و محیط زندگی شهروندان کشانده. زن و مرد و کودک اگرچه نه یکسان و همسان اما بطور مداوم زیر ضرب خشونت و آزار قرار دارند. در اهواز پسر جوانی را نزدیکانش بدلیل همجنسگرایی تکه تکه میکنند، در نزدیکی تهران کودک ۱۷ ماهه بر اثر آزار و خشونت جنسی پدرش میمرد و در قلب شهر تهران پدر و مادری پسر ۴۷ ساله خود را میکشند و بدن مثله شده اش را در سطل آشغال محلات دوروبر تقسیم میکنند و در مصاحبه مطبوعاتی که برای قاتلین ترتیب داده میشود میگویند دختر به خانه میاورد و اخلاقش بد بود! داس پدر رومینا هنوز در گردش است و فاجعه میافریند. درکردستان این روزها صف مرتجعین داعش- سلفی هم به این زنجیره خشونت و سلب آسایش و امنیت اضافه شده و با قمه کشی جامعه را به ناآرامی کشانده اند. بطور واقعی هیچیک از این موارد اتفاقی و بی دلیل نیست. به قتل رساندن همجنسگرایان و تجاوز به کودک و زن ریشه در تعلیمات و آموزه های دین و شریعت دارد. این اموزه های ضد بشری وبغایت ارتجاعی تا کنون عامل مرگهایی بوده که خون در رگ هر شنونده ایی از شنیدن و تصور آن یخ میبندد. کل این زنجیره خشونت و سرکوب قرار بود به کمک حکومت بیاید و خاک مرگ بر جامعه بپاشد و انسانهای معترض را از تلاش برای تغییر و ایجاد دنیایی بهترناامید کند.
اینکه فرهنگ حاکم بر جامعه فرهنگ طبقات حاکم است هم تردیدی نیست. اما هیچیک از
این فاکتورها چیزی از این واقعیت کم نمیکند انسانها هر کدام سهمی در گفتار و رفتار خود دارند و باید پاسخگوی رفتار و
اعمال خود باشند ودقیقا به این دلیل است صف عظیمی از انسانها در مقابل این فرهنگ منحط ایستاده اند و مقاومت میکنند. صف عظیمی که همراه و همسو با قوانین وحشیانه حکومتی نیستند و باورهای این جانیان را نپذیرفته اند. این
در اینکه حکومت اسلامی به مثابه مروج اصلی فرهنگ قصاص و یک نهاد سرکوبگر، مسئول تمام ناهنجاری های اجتماعی
است تردیدی وجود ندارد و در

صف حتی با وجود سیستم خشن حاکم با قبول مسولیت فردی پذیرفته اند که طور دیگری هم میشود زندگی کرد و ازاینجاست که جدال و تقابل مردم معترض و ناراضی با یک سیستم خشن و سرکوبگر روزانه در جریان است. از اینجاست که مردم نه با حاکمیت بلکه در مقابل آن ایستاده و این تنش و تقابل ۴۲ سال است حکومتی را هدف قرار داده و به مصاف طلبیده که دستانش به خون بهترین فرزندان مردم محروم و ستمدیده جامعه آلوده است. اما علیرغم هر حربه و ترفندی که تا به امروز از طرف حکومت به کار بسته شده هنوز نتوانسته اند رنگ و خوی کثیف خود را بطور کامل به کل جامعه بزنند.
حکومت اسلامی با وجود چهار دهه سرکوب و خشونت عریان هنوز موفق نشده ایده آزادی و برابری را از اذهان احاد جامعه بزداید. درخیابان و میدان میکشند، در زندان شکنجه میکنند و هر آنچه که توانسته اند کرده اند تا خشونت را نهادینه کنند اما نتوانسته اند صف اعتراض و مقاومت در مقابل این خشن ترین و مستبدترین حکومت منطقه را درهم بشکنند. چهل و دو سال است یك حكومت خشن و بیمار مذهبی در راس قدرت است كه یكی از مهمترین عرصه های حفظ حاكمیتش در انقیاد نگاه داشتن مردان و زنان و جوانان از طریق سرکوب و ترور و کشتار بوده. بدرستی گفته اند آنكه باد میكارد طوفان درو میكند! طوفان خشم کارگران، زنان و جوانانی که در آبان و دی به خیابانها آمدند مصداق بارز درو کردن طوفان بود. آبان و دی ماه گواه این واقعیت بود که شق سومی در مقابل حکومت قرار ندارد، انتخاب دیگری برای این جانیان باقی نمانده. هر دو جناح حکومتی آنچنان مورد نفرت زنان و مردان معترض و عاصی از وضع موجود هستند که ادامه این وضعیت مطلقا در چشم انداز نیست. هراتفاقی که بیفتد از انتخاب عضو هییت مرگ بعنوان رییس جمهور تا به سرانجام رساندن برجام و مذاکره یا هر سناریوی محتمل و غیر محتمل دیگری که بخواهند خلق کنند باید به اینها گفت
ملکه عزتی
کورخوانده اید! با هیچ ترفندی نمیتوانید نظامتان را از سقوط نجات دهید. حکومت قاتلین و
تیر خلاص زن ها و چاقوکشان حزب اللهی راهی جز سرنگونی در مقابل خود ندارد. هیچ ترفند و تحریک سلایق سیاسی
جامعه نمی تواند بن بست کنونی را برای حکومت بشکند و مفری برای خود از این مخمصه بیابد. لازمه پایان دادن به هرخشونت و بیحقوقی در کل جامعه، سرنگونی حکومتی است که عامل و آمر خشونت و سرکوب سازمانیافته و رسمی است
ملکه عزتی