بیانیه حزب حکمتیست در باره “پیمان نوین” رضا پهلوی
بیانیه حزب حکمتیست
در باره “پیمان نوین” رضا پهلوی
تشدید بحران همه جانبه و لاینحل جمهوری اسلامی، بن بست راه حلهای درون حکومتی و تبدیل شدن سرنگونی خواهی به بستر اصلی سیاست، تحرک میان نیروهای سیاسی اپوزیسیون ایران را سرعت بخشیده است. آلترناتیو سازی و بدست دادن مشخصات یک نیروی جایگزین و مورد قبول دولتهای غربی، محور فعالیت نیروهای اپوزیسیون بورژوائی ایران است. پیام رضا پهلوی تلاشی دیگر در این مسیر است. حمایت بلافاصله و ذوق زده طیف ناسیونالیستهای فدرالیست و اصلاح طلبان بیرون افتاده از حاکمیت اسلامی و جمهوریخواهان متشکل در “شورای مدیریت گذار” از این پیام، منعکس کننده تلاش مشترک نیروهای اپوزیسیون راست برای شکل دادن به یک آلترناتیو مورد قبول دولتهای غربی برای جایگزینی جمهوری اسلامی است.
“پیمان نوین” درخود چیزی برای عرضه ندارد، یک بسته بندی جدید از سخنان کهنه است. اما این نقطه ضعف پیام رضا پهلوی نیست، سیاست کل بورژوازی ایران که قرار است نظم کهنه را اعاده و بازسازی کند همین است. پیمان نوین رضا پهلوی هنوز مشخصات یک پیمان و تعهد مشترک میان طیفهای مختلف اپوزیسیون بورژوائی ایران را ندارد، هنوز یک سازمان برای عمل با هویت مشخص و نیروهای معرفه نیست. از نظر محتوائی نیز سخن جدیدی در آن دیده نمیشود، تکرار مشتی شعار و آژیتاسیون ناسیونالیستی است که بیش از یک قرن در آن جامعه تکرار شده اند.
اپوزیسیون راست ایران همواره جهت حرکت و قطبنمای سیاسی اش را با دولت آمریکا و ترجیح سیاست خارجی آن تنظیم کرده است. اصلاح طلبی اسلامی سیاست تنش زدائی با غرب و لابیگری برای جمهوری اسلامی را دنبال کرده و طیف “برانداز” ناسیونالیسم ایرانی و سلطنت طلبان و فدرالیست ها و مجاهدین، دنبال آلترناتیوسازی ارتجاعی و جابجایی قدرت از بالا و بخشاً خواهان حمله نظامی به ایران بوده اند. به قدرت رسیدن ترامپ موجب تحرکی خوشبینانه میان این طیف از اپوزیسیون شد و بخشی از اصلاح طلبان را نیز بخود جلب کرد. در این اوضاع هم جمهوری اسلامی و هم اپوزیسیون بورژوائی ایران روی نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا حساب باز کرده اند. برای جمهوری اسلامی آمدن دمکراتها دریچه ای برای احیای برجام و رفع تحریمها است. برای اپوزیسیون بورژوائی هوادار “فشار حداکثری”، ترامپ بهترین گزینه است، لذا سیاست ایجاد همسوئی و انطباق با سیاستهای دولت آمریکا در قبال جمهوری اسلامی را دنبال می کنند. پیام رضا پهلوی در این زمان مشخص از جمله به این محاسبات عمدتا بی پایه متکی است.
این پیام دو نکته اساسی دارد که مشخصه تاریخی طبقه بورژوازی است:
اول، دفاع از آزادی تجارت و آزادی استثمار و تداوم بردگی مزدی. دفاع از اصل حاکمیت سرمایه، “تقدس” مالکیت خصوصی سرمایه دارانه، تبدیل ایران به محلی برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی، نمایندگی کردن بورژوازی توسری خورده ایران و وعده بازسازی سرمایه داری جوهر حرف “پیمان نوین” و هر ائتلاف دیگر نیروهای بورژوائی است. سکوت در مقابل مهمترین خواستهای جامعه، کرنش به اسلام و آخوند و صنعت مذهب، تقدیس ارتش و سپاه و ارگانهای سرکوب و حمایت از آنها، و برعکس صراحت لهجه در دفاع از سرمایه و متعهد نبودن به هر نوع اقدام فوری اقتصادی و رفاهی، جملگی در خدمت این هدف عام بورژوازی ایران است.
دوم، آنتی کمونیسم. در تحولات مهم سیاسی ایران همواره بورژوازی با وعده کوبیدن کمونیسم به قدرت نزدیک شده است. سرکوب کمونیسم و تمایلات چپگرایانه در دورانی تعهد محمد رضا پهلوی به آمریکا و غرب و در سال ٥٧ تعهد خمینی به همان بلوک جهانی بود. امروز رضا پهلوی نیز در هر مناسبتی سخنی علیه کمونیسم میگوید و با اشاره به بلوک شرق و سیری که این کشورها در دوره فروپاشی از سر گذراندند، خود را با اشکال مختلف انتقال قدرت از بالا و ازجمله “انقلاب مخملی” منطبق میکند. تقابل با کمونیسم صرفا منعکس کننده تعصبات ایدئولوژیکی ناسیونالیسم ایرانی نیست، این یک حرکت آگاهانه در مقابل رشد جنبش کارگری و چپگرائی و سوسیالیسم در جامعه و یک بیان دیگر از قطبی بودن شدید سیاست در ایران امروز است.
سیاست حزب کمونیست کارگری – حکمتیست در مقابل تلاشهای ارتجاعی اپوزیسیون بورژوائی ایران برای آلترناتیو سازی، اولا افشای ماهیت ضد اجتماعی و ضد کارگری این سیاستها، ایجاد یک خودآگاهی در جامعه و به شکست کشاندن هر تلاشی از این دست در پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی است. ثانیا، ایجاد یک سنگربندی محکم در اردوی کارگر و سوسیالیسم است که در هر لحظه کشمکش سیاسی و طبقاتی دست رد به سینه هر نقطه سازش و احیای وضع پیشین میزند. هر زمان رفتن رژیم اسلامی از نظر دولتهای غربی و بویژه آمریکا مسجل شود، بدون تردید و به اشکال مختلف تلاش خواهند کرد به یک نیروی جانشین برای حفظ نظم کاپیتالیستی شکل دهند. لذا این نیروها اگر امروز غیر جدی و فاقد نفوذ اجتماعی موثر میان مردم هستند، فردا میتوانند به زور رسانه و پول و تهدید گرسنگی و گرو گرفتن جامعه کسی شوند. خطر اینها را به معنای اهداف استراتژیک بورژوازی باید جدی گرفت و آگاهانه برای به شکست کشاندن پروژه های ارتجاعی آنها کار کرد.
راه حل بحران دولت سرمایه داری در ایران صرفا تغییر حکومت اسلامی و جایگزینی ولی فقیه با شاه و یا یک دولت انتقالی متشکل از نیروهای اپوزیسیون بورژوائی ایران نیست. سرمایه برای اینکه بتواند در جوامعی مثل ایران کار کند همیشه به استبداد نیاز داشته است. راه حل بحران امروز نفی مناسباتی است که دیکتاتوری و استبداد یک وجه تفکیک ناپذیر آنست. “آزادی و رفاه” با شعار محقق نمی شود بلکه با زدن پایه های فقر و استثمار و دیکتاتوری سرمایه ممکن می شود. حزب حکمتیست و جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر در مقابل راه حلهای رژیم چینجی، کودتائی و انتقال قدرت از بالا، قاطعانه می ایستد و تلاش میکند پیشاپیش اردوی آزادیخواهی کارگری و انقلابیگری این تلاشها جائی در جامعه پیدا نکنند.
حزب کمونیست کارگری – حکمتیست در مقابل سیاست شبه اصلاح طلبانه “گذار از جمهوری اسلامی” و “مدیریت گذار”، بر سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، بر بسیج جامعه حول عمل مستقیم و انقلابی قاطعانه تاکید دارد. حزب در مقابل سیاست بازسازی نظم کهنه و پوسیده سرمایه داری و تداوم استثمار خشن دهها میلیون کارگر، بر نفی انقلابی تمام و کمال این مناسبات، بر خلع ید سیاسی و اقتصادی از سرمایه، بر سازماندهی اقتصادی سوسیالیستی جامعه و بر حاکمیت شوراها قاطعانه تاکید دارد. مردم حق داشتند که شاه و ساواک و تبعیض و نابرابری نخواهند و علیه آن قیام کنند، مردم حق دارند که حاکمیت تحجر و فقر و فلاکت و اعدام و سرکوب اسلامی نخواهد و علیه آن بپاخیزند. آگاهانه و متحدانه به هر پروژه دست راستی که وضع پیشین را در قالبی جدید اعاده میکند، دست رد زنیم.
حزب کمونیست کارگری – حکمتیست طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در ایران را به هشیاری و مبارزه متشکل و متحد برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی فرامیخواند. حزب حکمتیست جریانات طرفدار سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و یک راه حل کارگری و سوسیالیستی را به یک صفبندی محکم در مقابل سیاستهای ارتجاعی اپوزیسیون بورژوائی فرامیخواند. مردم ایران شایسته زندگی بهتری هستند.
حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست
١٥ مهر ١٣٩٩- ٦ اکتبر ٢٠٢٠
__________________________________