قطعنامه کنگره نهم حزب کمونیست کارگری – حکمتیست در باره اوضاع سیاسی ایران؛
قطعنامه کنگره نهم حزب کمونیست کارگری – حکمتیست در باره اوضاع سیاسی ایران؛
دورنمای تحولاتِ سیاسی، الزاماتِ سرنگونی انقلابی و
رئوس وظایف حزب حکمتیست
١- طوفان عظیمی که علیه جمهوری اسلامی در آبانماه آغاز شده برای ما کمونیستها غیر قابل انتظار نبود. ما نه فقط برای اینروزها لحظه شماری میکردیم بلکه بنا به ارزیابیمان از مجموعه موئلفههای اوضاع سیاسی ایران و تعمیق بحران اقتصادی و اجتماعی، در راه بودن آنرا نوید داده بودیم. مسئله برسر گرانی بنزین نیست، برسر نفس حکومت فقر و فلاکت سرمایه داری است. برسر خود جمهوری اسلامی و کل حاکمیت جنایت و فساد و استبداد و استثمار است. این شکلی از جنبش طبقه کارگر و محرومان جامعه علیه حاکمیت فقر و گرسنگی و سرکوب است. این جنبش امروز امرش درهم شکستن قدرت فائقه و سرنگونی نظام اسلامی است اما پتانسیل بالائی دارد که به یک انقلاب عظیم اجتماعی متحول شود. دیگر این حُکم پایهای که جمهوری اسلامی راهحل اقتصادی ندارد، نمیتواند گشایش سیاسی ایجاد کند و با فرهنگِ بخشِ اَعظمِ جامعه در تناقضی خُردکننده قرار داد، یک داده سیاسی است که جنبش ما همواره بر آن تاکید داشته است. دیگر مدتهاست که مدافعان خصوصی سازی و اقتصاد بازار در درون و بیرون حکومت، پذیرفتهاند که بحران اقتصادی جمهوری اسلامی با ادامه چهارچوبهای سیاسی- ایدئولوژیکِ کنونی قابلِ حل نیست و “تعامل سیاسی با دنیای بیرون” نیز بدون پائینکشیدن پرچم ایدئولوژیک تروریسم اسلامی غیرممکن است. امروز تئوریسینهای راست خصوصی سازی در ایران، در وحشت اینکه “همه چیز دارد از دست میرود”، میگویند خصوصی سازی هم راهحل نیست. لذا نه فقط بحثهائی مثل “متعارف شدن” سرمایهداری تحت حاکمیت جمهوری اسلامی بشدت مَهجور بنظر میرسد بلکه نفس حفظِ حاکمیتِ سرمایه در ایران با همان پلاتفرم بازار آزاد دیگر اطمینان خاطری به هیچ بخش بورژوازی نمیدهد. همه اینها یعنی سرمایه داری ایران بیش از هر زمان در بُنبستِ لاعلاج و بُحرانِ فروپاشی قرار دارد. به این اعتبار جنبشهای طبقاتِ دارا برای مُمانعت از پیامدهای اجتماعی بحران اقتصادی و عروج جنبش سوسیالیستی کارگران، تلاش میکنند حدالامکان بدون دخالت مردم و یا با حداقل دخالت کنترل شده مردم، مَلزوماتِ یک دولتِ انتقالی را از درون صفوف بورژوازی ایران فراهم کنند. امری که آغاز شده و با تشدید بحران سرنگونی بیش از پیش در دستور بورژوازی قرار میگیرد.
٢- از نظر سیاسی، تعمیقِ مبارزه طبقاتی و گسترش انتقاد سوسیالیستی طبقه کارگر علیه وضع موجود، “خطر” و شبح سوسیالیسم را به کابوسی برای کُل بورژوازی اَعم از حکومتی و اپوزیسیونی بَدل کرده است. قطبی شدنِ سیاست در ایران، از بازجو- ژورنالیستها تا احزابِ حکومتیِ مدافعِ پروپاقرص بازار آزاد، از مشروطه خواه و جمهوریخواه تا ناسیونالیستهای متفرقه در اپوزیسیون را، آگاهانه علیه کمونیسم و انتقاد سوسیالیستی طبقه کارگر در یک صف واحد قرار داده است. اینها در شرایطی است که هنوز حجاب اختناق مانع از آن است که واقعیات و روندهای بنیادی جامعه بدرستی منعکس گردد.
٣- سرنگونیطلبی بویژه بعد از رویدادهای دیماه ٩٦ و برآمد تند و انقلابی آبانماه ٩٨، به بَسترِ اصلی سیاستِ ایران تبدیل شده است. طبقاتِ متخاصم اجتماعی و جنبشها و احزاب سیاسیشان از چپ تا راست، همه و هرکدام بنوعی از سرنگونی جمهوری اسلامی یا ضرورت عبور از حاکمیت اسلامی سخن میگویند.
٤- اصلاح طلبی حکومتی و اسلامی بعنوان یک جنبش شکست خورد و پایان آن در رویدادهای دیماه با صدای بلند و شعار “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” اعلام شد. بخش حکومتی این جنبش قبلتر زیر پرچم محافظه کاری اسلامی موسوی و روحانی رفت و امروز عمدتا زیر پرچم خامنهای برای حفظ نظام سینه میزند. تعدادی نیز به خارج کشور آمدند و همراه با ناسیونالیسم پرو-غرب کمابیش همان سیاستهای سابق را در اشکال جدیدی پیش میبرند. اگر در دوره قبل اصلاحطلبی حکومتی و مسالمتجوئی اپوزیسیون طرفدار رژیم خود را در تقابل با سرنگونیطلبی و انقلابیگری تعریف میکرد، در شرایط جدید این تقابل در کشمکش راهحلهای طبقاتی برای “گذار مسالمتآمیز از جمهوری اسلامی” با سرنگونی انقلابی خود را بیان میکند. بعبارت دیگر، همراه با تبدیل سرنگونی خواهی به بستر اصلی سیاست ایران و عروج جنبش رادیکال کارگری در صف مقدم سرنگونی خواهی، جنبشهای بورژوائی نیز سیاست خود را در قبالِ سرنگونی و مسئله قدرتِ سیاسی، با هدفِ حفظِ اساسِ نظم کنونی، تغییر دادهاند.
٥- رابطه جامعه با حکومت، کشمکش آزادیخواهی و برابری طلبی با اختناق و تبعیض و واپسگرائی، تقابل مردم کارگر و زحمتکش با حاکمیتِ ارتجاع اسلامی و سرمایه در ایران، به رابطهای خصمانهتر و آنتاگونیزهتر ارتقا یافته است. رشته قیامهای آبانماه نشان داد که این خصم و تناقض پیشرفته به نفرتی غیر قابل مهار و یک جرم انفجاری بزرگ بدل شده و گرانی بنزین مجرای بروز آن شد.
٦- حکومت اسلامی در متن تشدید بحران اقتصادی و اجتماعی و فسادِ بی حّد و حصر، بیش از هر زمان متشتتتر، نامشروعتر، بی افقتر و ناتوان از تامینِ حداقل نیازهای پایهای شهروندان است. در یک کلام، موئلفههای اوضاع سیاسی نوید ورود جامعه ایران به یکدوره انقلابی را میدهد. یکدوره حّادِ کشمکش سیاسی و طبقاتی که سرنگونی جمهوری اسلامی و مسئله قدرت سیاسی در محور و در مرکز آن قرار دارد. ایندوره برای حزب و جنبش ما تعیین کننده و سرنوشت ساز است. هم پیروزی و هم شکست هردو ممکن است. یک شرط پیروزی اینست که جنبش طبقه کارگر و رهبران کارگری سازمانیافته و آگاهانه با پرچم کمونیستی در این کشمکش حضور یابد و تصویر روشنی از معنای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی داشته باشد. پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی میتواند پیچیده و کشدار باشد، بدون تردید نیروهای مدافع وضع موجود و مخالفان تغییرات رادیکال و ریشهای سناریوهای مختلفی جلو صحنه خواهند آورد. بورژوازی بعنوان یک طبقه بسادگی میدان را ترک نخواهد کرد. لذا کسب هژمونی در افق جامعه، راه حل، نیروی اجتماعی و تامین یک رهبری قدرتمند سراسری کمونیستی در این جدال تعیین کننده است.
٧- خیزش تودهای و انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی بار دیگر با قاطعیتی بیش از پیش آغاز شده است. در این کنگره اعلام میکنیم که تحولات مهمی در راه است و جنبش و طبقه ما یک فرصت تاریخی برای پیروزی در این نبرد دورانساز دارد. حزب کمونیست کارگری- حکمتیست به مثابه بخش لاینفک جنبش سوسیالیستی و شورایی طبقه کارگر در صف اول مبارزه انقلابی، همراه دیگر جنبشهای اعتراضی رادیکال همچون جنبش آزادی زن، جنبش معلمان و اعتراضات دانشجویی برای برابری و رفع تبعیض، همراه با کلیه انسانهای آزادیخواه و مخالفِ فقر و اختناق، برای سازماندهی قیام علیه حکومت استبداد و استثمار تلاش و مبارزه میکند.
٨- خط مشی سیاسی و تاکتیکی حزب حکمتیست در این دوران پُرتحول مُبتنی بر چند اصلِ بنیادی است:
الف- ما برای یک پیروزی کارگری و سوسیالیستی مبارزه میکنیم و یک شرطِ اساسی این پیروزی تاکیدِ مُشدّد بر تامینِ استقلالِ سیاسی و تشکیلاتی طبقه کارگر و اردوی آزادیخواهی از جنبشهای طبقاتِ دارا و صفوف بورژوازی است. ما و طبقه کارگر و اردوی انقلابی برای تغییر مُعادله قدرت مُستمراً تلاش میکنیم و هرجا بتوانیم قدرت خود را با اتکا به شوراها، بریگادهای کارگری و نیروی نظامی و تودهای خود مُستقر میکنیم.
ب- در ایندوره بیش از هر زمان ضروری است که جنبش طبقه کارگر و حزب کمونیستیاش بمثابه یک قدرتِ آلترناتیو ظاهر شود. جنگ برسر افق و هژمونی انقلابی و سوسیالیستی در مقیاسِ جامعه یک هدفِ اساسی ماست و در این مسیر جنگ بیامان با پوپولیسم و اپورتونیسم، با سازشکاری و “همه باهم” را وظیفه حزب و پیشروان طبقه کارگر و کمونیست ها میدانیم.
ج- شکستنِ هر نقطه سازشی که جنبشهای طبقاتِ دارا در مقابل جنبش کمونیستی و شورائی طبقه کارگر قرار میدهند، یک وظیفه تعطیلناپذیر و تخطیناپذیر حزب ما و هر کمونیست انقلابی است.
د- ما به هیچ دولت بورژوائی و هیچ نوع بَند و بَست از بالای سر کارگران و مردم تن نمیدهیم و همراه با طبقه کارگر سوسیالیست و اردوی انقلابی، سیاست سرنگونی و درهم کوبیدن کل ماشین دولتی بورژوائی را داریم.
ه- حزب حکمتیست در مقابل جبههبندیهای جنبشهای بورژوائی، در مقابل سیاستهای آلترناتیو سازی اپوزیسیون راست، مضاف بر نقد و افشای سیاستهای ضد کارگری و ضد اجتماعی این پروژه ها، برای بسیج انقلابیون و سوسیالیستها حول سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و تقویت یک راه حل کارگری کمونیستی تاکید دارد.
و- حزب حکمتیست و جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر در مقابلِ سیاستِ دولتهای انتقالی رنگارنگِ بورژوازی برای تشکیل “مجلس موسسان” و “مجلس ملی” و نوشتنِ قانون اساسی، بر تداوم انقلاب برای خلعید سیاسی و اقتصادی از بورژوازی و تشکیل دولتِ شورائی مبارزه میکند.
ز- برای ما بعنوان کمونیست کارگریهای حکمتیست، انقلاب بیوقفه یک مقوله تعیین کننده در دوره گذار انقلابی است. لذا اولاً، تلاش ما اینست که سرنگونی جمهوری اسلامی با یک پرچم چپ صورت گیرد. ثانیاً، دولت برآمده از سرنگونی انقلابی که بناگزیر دولتی متشکل از قیام کنندگان، یک دولتِ موقتِ انقلابی است، وظیفه اش درهم کوبیدن ماشینِ دولتی بورژوازی، استفاده از ابزار دولت برای بَسطِ مبارزه طبقاتی و بسیج طبقه کارگر برای تداوم انقلاب و سازماندهی انقلاب کارگری است. طبقه کارگر بدونِ درهم کوبیدنِ کُلِ نهادها و قدرتِ بورژوازی نمیتواند بمثابه یک طبقه آزاد شود و برای آزادی بعنوان یک طبقه لازم است کُل جامعه را از قید بردگی مُزدی و مالکیت خصوصی و استثمار اقتصادی آزاد کند.
٩- حزب کمونیست کارگری- حکمتیست تنها راه آزادی مردم ایران از مَشقاتِ کنونی سرمایه داری و انقیاد و سلطه سیاسی و اقتصادی بورژوازی را یک رهائی همه جانبه سوسیالیستی میداند. هیچ زمان مانند امروز کمونیسم به نیاز طبقه کارگر و اکثریت مردم محروم جهان تبدیل نشده است. امروز در ایران، با گسترش اعتراضات کارگری و انتقاد ضد سرمایه داری طبقه کارگر به نظام موجود، با خیزش تودهای و انقلابی برای بزیر کشیدن حکومت فقر و گرانی، شرایط بیش از هر زمان برای یک تحول سوسیالیستی آماده است. این کنگره بار دیگر تصریح و تاکید میکند که حزب حکمتیست در این تحولات برای یک پیروزی تمام عیار کارگری و سوسیالیستی مبارزه میکند.
١٠- کنگره نهم حزب حکمتیست، طبقه کارگر، کمونیستها، انقلابیون و مردم آزادیخواه را به متحد شدن و مبارزه تحت پرچم سوسیالیستی و کمونیستی فرامیخواند. دنیای امروز نیازمند یک انقلاب کمونیستی کارگری است و ایران یکی از آمادهترین کشورها برای این پیروزی پرولتاریا در قلمرو جهانی است.
مصوب کنگره نهم به اتفاق آرا
نوامبر ٢٠١٩
***