سنت مبارزات انقلابی در کردستان با اخاذی و ترور سازمان پژاک بیگانه است همایون گدازگر
۴۰ سال مبارزه سیاسی – طبقاتی در کردستان و سنت هایی که باقیمت جانفشانی دو نسل از خود بجا گذاشته است به آسانی قابل مصادر شدن نیست . اخاذی وترور و زورگوئیهای اخیر سازمان پژاک ( حزب آزاد حیات کردستان ) در مناطقی از کردستان ایران بار دیگر بحث در مورد هویت ، سیاست و عملکرد این جریان مسلح را در بین مردم منطقه و احزاب سیاسی دامن زده است ۰
توده های مردم کردستان می دانند که پژاک کوچکترین ربطی به تاریخ مبارزاتی ۴۰ ساله گذشته آنها ندارد . تاریخی که مملو است از مبارزات توده ای و مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و سرمایه داران وملاکین زورگوی سابق در کردستان که اساسا از طرف این احزاب رهبری می شده اند . جریان پژاک نمی تواند از نیمه راه وارد این تاریخ بشود و آنرا مصادره و یا حتی در آن شریک بشود . تاریخ معاصر کردستان ،تاریخ پیدایش احزاب سیاسی در کردستان ایران بخصوص بعد از انقلاب ۵۷ طی ۴۰ سال گذشته است که هرکدام از نظر سیاسی و طبقاتی متکی به سیاستها و و سنت هایی هستند که برای مردم کردستان شناخته شده ومعرفه است . سیاست وسنتهایی که از عمق جامعه و به سبب تضاد طبقاتی وستمگری ملی در کردستان قالب خورده است و دو نسل از مردمان این منطقه با آن بزرگ شده اند ۰
علیرغم بندوبست های احزاب ناسیونالیست که همواره از طرف کمونیستها افشا شده است ، و باوجود اختلاف سیاسی – طبقاتی بین احزاب بورژوا – ناسیونالیست و احزاب چپ وکمونیست درکردستان ، اما سنت و سیاستهای متفاوت این احزاب ۴۰ سال است که در آن جامعه پراتیک می شود و با زندگی ۴۰ ساله توده های مردم کردستان عجین است .
احزاب ناسیونالیست در کردستان تاریخ و استراتژی سیاسی خود را دارند . خودمختاری ، فدرالیسم ، استقلال کردستان و غیره اهداف سیاسی اشان است ۰ در ورای هر نقد سیاسی طبقاتی که ما کمونیستها به آ نها داریم بالاخره اهداف و مبدا ومقصدشان ، سیاستها واستراتژی اشان روشن ومتکی به یک تاریخ معین است . معلوم است از کجا آمده اند وبه کجا می خواهند بروند ۰
هچنین احزاب چپ وکمونیست که زندگی ومبارزه اشان در ۴۰ سال گذشته با خواست ومبارزه مردم زحمتکش در عمق جامعه کردستان در هم تنیده شده است ، معلوم است چه می خواهند . داستان جانفشانی و جنگ کوچه به کوچه در دفاع از آزادی و برای عدالت اجتماعی بخشی از تاریخ ۴ دهه گذشته آنها در کردستان است . مبارزه علیه استثمار و ظلم و مبارزه قاطع و سازش ناپذیر علیه جمهوری اسلامی و در دفاع از حقوق کارگران ومردم زحمتکش به اسم آنها ثبت شده است . در کردستان همه واقف هستند که این صف کمونیستها هستند که علیه مذهب ، یایمال شدن حقوق زن در جامعه و بندو بست ناسیونالیستها با جمهوری اسلامی سیاست روشن و اعلا م شده خود را دارند . توده های میلیونی مردم کردستان تفاوت آنها را با احزاب بورژوا- ناسیونالیست می شناسند .
سازمانی که به اسم پژاک مشغول اخاذی از مردم زحمتکش و ترور و ایجاد ترس و اختناق در کردستان ایران است ، ربطی به این تاریخ ندارد . این جریان محصول سوخت وساز جامعه کردستان نیست و ربطی به آن تاریخ وزندگی و مبارزه مردم کردستان ندارد ، برعکس علیه آن ودر مقابل آن است ۰ این جریان دنبالچه پ.ک.ک ( حزب کارگران کردستان ) در ترکیه است . شعبه ایرانی این جریان است که در راستای اهداف و سیاست منطقه ای پ.ک.ک در کردستان ایران سر هم بندی شده است . در واقع وزنه ای است در دست پ.ک.ک برای معامله ودادوستد با جمهوری اسلامی در دل تحولات منطقه . فعالیت وموضعگیرهایشان در اجلاس و کنگره هایشان در رابطه با جمهوری اسلامی تابع دوری ونزدیکی پ .ک.ک به جمهوری اسلامی است . هیچوقت صحبتی در مورد سرنگونی جمهوری اسلامی نداشته اند . رادیکال ترین حرفشان نامه به خامنه و یا نصیحت گاه به گاه به جمهوری اسلامی برای هدیه دمکراسی به مردم کردستان است . مذهب و عقب افتادهگی و خرافات در مناسباتشان موج می زند . مبلغ احترام به ملا و رهبر دینی و پرداخت خمس و ذکات وعاشورا وتاسوعا در میان مردم هستند ۰
روشن است چنین جریانی با فرهنگ پیشرو و مدرن امروزی جامعه کردستان بیگانه و نا آشنا است . به همین دلیل از دید مردم ناشناخته و سردرگم به حساب می آیند و بر عکس احزاب ریشه دار واجتماعی کردستان بو د ونبودشان تاثیری بر موقعیت مردم جامعه کردستان ندارد . شرایط اختناق وسرکوب مداوم جمهوری اسلامی و عقب نشینی به نیروهای چپ و همچنین عدم حضور و بی افقی احزاب مسلح ناسیونالیست کرد در منطقه موجب یکه تازی و اخاذی وترور توسط اینها شده است .عملکرد و حضورشان بیشتر مایه نا امنی وترس است تا انتظار کمکی به هزاران درد ورنج مردم زحمتکش . فاقد رهبران دلسوز و خوشنام وتوده ای در بین مردم هستند و وجودشان باعث ترس ووحشت است نه امنیت برای جامعه ۰ وبالاخره عدم حساسیت جمهوری اسلامی به حضور افراد مسلح پژاک در منطقه ، درحالیکه هر تیم وگروه مسلح احزاب دیگر ازطرف نیروهای رژیم سریعا شناسایی و تعقیب می شوند نیز دلیل دیگری است برای هوشیاری مردم و احزاب سیاسی در مقابل بندو بست این جریان با جمهوری اسلامی .
اما همانطور که اشاره رفت سازمان پژاک از نظر برنامه و اهداف سیاسی حتی در چهار چوب احزاب ناسیونالیست کردستان نمی گنجند و در کل ربطی به حل مسئلە ملی و رفع ستمگری ملی در کردستان ندارند . خواستهای دم بریده اداری و فرهنگی که از دولت جمهوری اسلامی طلب می کنند بمراتب عقب تر از اصلاحطلبان حکومتی و جبهه متحد کرد است ۰ مصوبات و اسناد کنگره وجلساتشان در مورد مردم کردستان ایران هیچ ضرری برای جمهوری اسلامی ندارد و خیلی مواقع طرحهای فرهنگی عوامل جمهوری اسلامی برای منحرف کردن تنفر واعتراض جامعه علیه رژیم ، از خواست و مطالبات اینها جلوتر است ۰ برنامه و اهداف سیاسی اشان که بر گرفته از پ.ک.ک و تئوریِهای عبدالله اوجالان است ، یکسری موهومات و خیالات هوایی است که هیچ انطباقی با سنت سیاسی و مطالباتی مردم کردستان ایران ندارد .
اما بااین وجود این جریان اگرچه ریشه ای در مبارزات ۴ دهه گذشته مردم کردستان ندارد ، میتواند در آینده در سیر تحولات انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی مانع ویک خطر جدی باشند . مسئلە تنها ترور و اخاذی از مردم زحمتکش نیست . در تحولات منطقه ای و با توجه به سیاست نزدیکی پ.ک.ک با دولتهای سرکوبگر منطقه در خیزشهای توده ای آتی علیه رژیم ، این جریان می تواند در مقابل مردم بپا خواسته و احزاب سیاسی کردستان یک نیروی مزاحم باشد . شاخ و شانه کشیدنهای همین امروز این جریان نه تنها در مقابل کمونیستها ، بلکه حتی در مقابل جریانات ناسیونالیست کرد نشان از آمادگی و ظرفیتهای مخرب آنها برای ایفای چنین نقشی در جامعه کردستان است .
در مقابل این تهدید وظیفه مردم و جریانات سیاسی و هرفرد آزادیخواه وانقلا بی مهم و تعیین کننده است . احزاب وجریانات ناسیونالیست علیرغم مخالفت با پژاک ، اما از آنجا که خودشان هم تاریخا در یک بخش از اعمال و کردار ضد مردمی آنها شریکند ، از مقابله و نقد سیاستهای آنان ناتوانند . علاوه بر آن وابستگی این احزاب به احزاب حاکم در اقلیم کردستان عراق و رابطه متفاوت آنها با پ.ک.ک آنها را از سر حفظ منافع مادی وحزبی به یک موضع فرصت طلبانه بده وبستان و حفظ موازنه بین این احزاب انداخته است .
در نتیجه وظیفه نقد ، افشا و منزوی کردن این جریان تماما بر دوش صف آزادیخواهان جامعه کردستان و افراد وجریانات کمونیست افتاده است . باید با حوصله و پیگیری چگونگی پیدایش ، اهداف و آینده این جریان شفاف وروشن برای مردم و بخصوص کارگران و مردم زحمتکش کردستان توضیح داده شود . روشن است تنها تبلیغ و توضیح برای کنار زدن ممانعت آنها کافی نیست . بخصوص احزاب چپ وکمونیست و تشکلهای کارگری وانقلا بی که تاریخا از قربانیان ردیف اول چنین توطئە گری ها هستند ، باید با ابتکار در همه عرصه ها خود و جامعه را برای خنثی کردن آن سازمان دهند . در اینجا ودر همین رابطه لازم است به موضع کومه له ( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ) اشاره ای بشود . کومه له که هنوز از برنامه حزب کمونیست ایران پیروی می کند وهنوز مصوباتی از قبیل” دفاع از حقوق پایه ای مردم زحمتکش در کردستان “ ویا “قطعنامه حاکمیت توده ای و شورایی در کردستان “ را تبلیغ می کند ، در برابر پژاک و اخاذی از همین مردم زحمتکش و ترورهای آن نه تنها سکوت کرده است بلکه با برقراری رابطه دوستانه با آنها در واقع به توهم در میان مردم در مورد این جریان دامن می زند . رهبری کومه له هر حساب و کتابی که برای این نزدیکی و این مماشات کرده باشد ، باید بداند صدمات و عواقب آن علاوه بر جنبش کارگری وآزادیخواهانه در کردستان، دامن خود آنها را هم خواهد گرفت . همچنین ادامه این سیاست به منزوی شدن کومه له در انظار توده های مردم کردستان خواهد انجامید ۰
۸ تیر ۱۳۹۹
همایون گدازگر