در باره حمله به مناطق نفتی عربستان – گفتگو با فاتح شیخ
پاسخ کارگران و مردم ایران به سیاست تشدید تخاصم رژیم اسلامی تشدید مبارزه برای سرنگونی انقلابی است
کمونیست هفتگی: حمله پهپادها به مناطق نفتی عربستان سعودی با واکنشهای مختلفی روبرو شد. ابتدا انگشت اتهام بسوی جمهوری اسلامی و سپس به سمت انصارالله یمن رفت. مسئول این واقعه کدام نیروها بودند، چه اهدافی را دنبال میکند، و تاثیر آن بر معادلات منطقه کدامند؟
فاتح شیخ: انگشت اتهام به سوی مرتکب اصلی یا نیابتی برود آنچه مسلم است حمله به تاسیسات آرامکو در دو منطقه نفتی عربستان، یک نقطه عطف مسلم در جنگهای چندساله خاورمیانه است. پیامدها هم مسلما به عربستان و ایران و خاورمیانه محدود نمیماند. تا همینجا اقتصاد و سیاست جهان دچار شوک شده و آسمان منطقه ناظر رقص شمشیر تهدیدات جنگی است. جنگهایی مهیب با پایان ناپیدا.
هجوم به آرامکو را نباید از منظر طرفهای متخاصم دید. روندهای پشت اینرویداد را نباید از روایتهای متقابل آنها شنید و سنجید. دولتهای دو سوی این تخاصم در جنایات بزرگ علیه بشریت دست دارند، در وارونه سازی حرفه ای واقعیت و دروغپردازی مجهز به تکنولوژی بالا هم دست بالا دارند. رویاروئی هولناک این دشمنان مردم را باید از منظر مردمان پائین جامعه، از دیدقربانیان جنگ و ویرانی، از دید اکثریت بشریت ببینیم تا بتوانیم تصویر واقعی، تصویر بزرگتر این تخاصم از هر دو سو ارتجاعی را مشاهده کنیم.
جنگهای جاری خاورمیانه که رژیم اسلامی ایران و بازوهای نظامی نیابتی اش در چند کشور منطقه در یک طرف و ائتلافی از دولت عربستان و متحدانش در طرف متقابل آن شرکت دارند، با افت خیزشهای برپاشده علیه رژیمهای حاکم در سال ٢٠١١ شکل گرفتند و تداوم یافتند. رژیم اسلامی ایران که از لشکرکشی آمریکا و بریتانیا به عراق و سقوط رژیم بعث به سود گسترش نفوذ در عراق و سازمان دادن باندهای وابسته بهره برداری کرده بود، با شرکت در جنگ سوریه کوشید نفوذ خود در عراق را به جنوب سوریه و لبنان امتداد دهد و آن مسیر را با به کارگیری بازوی نیابتی حزب نصرالله به مسیر راهیابی به دریای مدیترانه بدل کند تا با دسترسی مستقیم به بازار اروپا و جهان برای صدور نفت و گاز به موقعیت برتر دست یابد و به موازات آن با تشدید سرکوب و اختناق در داخل سلطه استبدادی خود بر جامعه ایران را بقا و استحکام بخشد.
طرف دیگر جنگ سوریه، عربستان و رژیمهای متحد آن، هم با یاری دولت ترکیه خواستند سوریه را به گذرگاه صادرات نفت و گاز خود به بنادر ترکیه بدل سازند (پروژه موسوم به “نابوکو”) تا در رقابت با دولتهای روسیه و ایران بر سر بازار انرژی اروپا دست بالا پیدا کنند. مصایب بزرگ ناشی از ویرانی جامعه سوریه و قربانی شدن ملیونی کشته و زخمی و آواره نیاز به بازگوئی ندارد. گسترش جنگ به یمن از سوی دو طرف درگیر جنگ سوریه، با تصرف پایتخت آن صنعا توسط بازوی نیابتی رژیم ایران (حوثیها) و عقب راندن دولت دست نشانده عربستان تا عدن (٢٠١٤) و بعدابا دخالت ائتلافی از دولتهای خلیج به رهبری دولت عربستان در جنگ یمن (مارس ٢٠١٥) به جنگ سوریه ابعاد خاورمیانه ای داد که هنوز ادامه دارد.
بیگمان فاکتور جهانی گسترش جنگهای جاورمیانه در این سالها با دخالت قدرتهای بزرگ امپریالیستی رقیب (دولتهای آمریکا و روسیه و در سطح محدودتر فرانسه) عامل تعیین کننده در پیچیده تر شدن ابعاد این وحشت بی پایان شده است. در این میان در سالهای اخیر معادله دهها ساله کشمکش اعراب و اسرائیل هم تغییر کرده و به ائتلاف دولتهای عرب و اسرائیل علیه رژیم اسلامی ایران تبدیل شده است. همچنین کشمکش دولت آمریکا و رژیم اسلامی بر سر برجام با ابعاد گسترده تحریم اقتصادی، پیچیدگی خاورمیانه کانون بحران و درگیر جنگ را بیشتر و حساستر کرده است.
با خیزش توده های تشنه آزادی در دیماه ١٣٩٦ در بیش از صد شهر ایران و عروج مبارزات رادیکال کارگری، سپس خروج دولت آمریکا از برجام، رژیم اسلامی ایران با دو روند تهدید وجودی در دو سطح: اول در جامعه ایران و دوم در منطقه و جهان روبرو شده است. رژیم اسلامی آشکارا میکوشد از تخاصم با آمریکا و غرب و دولتهای رقیب منطقه در راستای تلاش برای دستیابی به موقعیت برتر منطقه ای و به موازات آن در ادامه تشدید سرکوب و اختناق جنبش آزادیخواهانه و سرنگونی طلبانه مردم ایران بهره برداری کند. در این مسیر رژیم اسلامی خواهان جنگی ولو محدود با طرفهای متخاصم است. بیگمان حمله به تاسیسات آرامکو در عربستان یک نقطه عطف مهم در ادامه تلاشهای ماههای اخیر آن است. دولتهای آمریکا و عربستان در این مقطع معین، عامدانه از درگیری نظامی پرهیز میکنند تا از راه فشارهای دیگر بویژه بر اقتصاد فلج شده رژیم اسلامی، تلاش خود برای تضعیف و انزوای بیشتر آن را قبل از هر درگیری نظامی ادامه دهند. از این زاویه تاخیر دولت عربستان در اعلام محل شلیک پهبادها و موشکها از سوی رژیم ایران، قابل درک است. از زاویه کسب بیشترین حمایت جهانی ممکن در رویاروئی محتمل نظامی هم برخورد قابل فهمی است. نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل هم عامل زمانی حساسی در انتخاب تاکتیک برای هر دو سوی تخاصم رو به درگیری نظامی است.
از زاویه منافع کارگران و دیگر توده های محروم و تشنه آزادی در ایران که سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی به نیروی خود را در اولویت مبارزاتی شان قرار داده اند، بیگمان تلاش جنگ افروزانه رژیم برای تحکیم موقعیت برتر خود در منطقه، در خدمت تشدید سرکوب و خفقان و تلاش برای ادامه سلطه جنایتبار خود در جامعه ایران است. کارگران و مردم آزادیخواه ایران واضح است که هیچ نفعی و هیچ میزان همسوئی در تشدید تخاصم رژیم اسلامی و تلاشهای جنگ افروزانه آن ندارند.
اگر خصلت ارتجاعی لاعلاج رژیم اسلامی به طور مثال در عرصه ورزش باعث میشود که برای ورزشکار در ایران، یک انتخاب درست و حتی ناگزیر پشت کردن به رژیم و ایدئولوژی اسلامی آن است، برای دهها میلیون کارگر و محروم جامعه، نفس دفاع از کل زندگی و آزادی و رفاه خود ایجاب میکند که این نظام جنایت و فلاکت را به نیروی خود هرچه زودتر به زیر بکشند تا به موازات آن راه پایانی بر این تخاصم از هر دو سو جنایتبار پیدا کنند. این تنها راه درست و حتی ناگزیر انتخاب برای کارگران و محرومان در شرایط بحران جاری تحمیل شده بر جامعه ایران است.
١٩/٩/٢٠١٩