04/12/2024

کارگر کرد و کار فرمای کرد -همایون گدازگر

 

روز ۴ خرداد ۹۸ امید قرنی کارگر مهاجر اهل بوکان در طی نزاعی با صاحب کار خود بر سر دستمزد و مزایای کار در شهر اربیل کردستان عراق توسط صاحب کار با شلیک چند گلوله به قتل رسید. مشخص نیست صاحب کار امید قرنی کارگر بوکانی چه کسی است ؟ اصلا معلومات در این مورد هم به چیزی کمک نمی کند . آنچه روشن است در اینجا هم در پایتخت کردستان و قبله آرزوی ناسیونالیستهای غمخوار کردها ! کارگر استثمار شده باید بی سرو صدا جانش فدای طمع ورزی سرمایه شود. اینجا دیگر تبلیغات پوچ قومی اثری ندارد. صحنه ای از نبرد کار و زندگی و مرگ بین کارگر و سرمایه دار مقابل چشم همه خود نمایی می کند که به وسعت گیتی گسترده است. اینجا دیگر خیلی سخت نیست که به خلایق بفهمانید که همه کردها نه برادر اند و نه برابر. اینجا دیگر عوامفریبی قومی عملا رسوا شده است . اینجا این حقیقت با تمام جلایش خود نمایی می کند که “ کارگران وطن ندارند “ که “ملیت هویت جعلی کارگران است “. که “کارگران در پهنای گیتی درد مشترک و امر مشترک برای رهایی خود از یوغ سرمایه و استثمار را دارند “۰

قتل امید قرنی و چشمان اشک آلود و منتظر دو فرزند و همسر او به تنهایی برای نفرت از ونفی نظم موجود و ضرورت زیرو رو کردن کردن آن کافیست. در مقابل این صحنه درد آور هیچ تبلیغات پوچ قومی دوام نمی آورد. در این کردستان آزاد و نه چندان آباد امید قرنی هزارمین قربانی است. جواب حق خواهی کارگر با گلوله داده می شود. برای جسد افتاده بر خاک قرنی هیچ هیاهویی براه انداخته نمی شود. خبر در لابلای چند سایت وروزنامه بسرعت گم می شود و زندگی به روال سابق ادامه پیدا می کند. او فقط دستمزد و حقوق معوقه خود را طلب کرده بود. مثل اسماعیل بخشی، مثل هزاران کارگر دیگری که از زندانهای جمهوری اسلامی تا آمریکای لاتین کشته یا تیر باران می شوند.

انگار در این کردستان آزاد شده ، جدا از سرباز وپاسبان و نیروهای نظامی دیگر، در سطح شهر نیروهای بسیار دیگری با کلت و کلاشیکف در خانه های خود مشغول پاسداری و حراست از وضع موجود و تامین امنیت خود و غارتگران جان و مال جامعه هستند. در کردستان تحت حاکمیت حکومت اقلیم تنها سرباز و پلیس رسمی از حاکمیت احزاب عشیره ای دفاع نمی کنند. هر سرمایه دار و صاحب کاری صاحب اسلحه و حق شلیک است تا تاج وتخت حاکمان در امان بماند اینهم نوع دیگری از آتش به اختیار است.. قانون همان قانون بربریت سرمایه است اما در شکل زشت و وقیح تر آن . چرا که حتی به همان روال نظم جامعه بورژوایی امکانی برای دادخواهی وجود ندارد. نه قانونی، نه دادگاهی، نه امکانی برای حق خواهی . در قانون نانوشته فرعونهای “ خودی کرد “ خون کارگر و انسان تحت ستم حلال است .

کارگران مهاجر درکردستان عراق در زمره بی حقوق ترین ها هستند. نه تنها دستمزدهای حاصل رنجشان ، بلکه سرف زندگی اشان هم از طرف کارفرما و سرمایه داران مسلح در خطر است.
این بخش از طبقه کارگر کردستان که خیلی مواقع در همان محل زندگی اشان نیروی کارشان توسط دلالان کار با قیمت نازل پیش فروش می‌شود، اگر موفق به عبور از مرز و تامین هزینه سنگین آن بشوند تازه مشقت زندگی کردن در بیغوله ها و ساختمانهای نیمه تمام در سرما و گرما شروع می شود. تازه نا امنی وانواع تهدید شروع می شود. اگر موفق به پیدا کردن کاری هم شده باشند، بارها دستمزد و حاصل رنجشان توسط تفنگداران مورد حمایت حکومت بالا کشیده می شود و ناامید ومایوس دست به دامان هر کس و ناکسی برای دادخواهی ‌و تمدید اجازه اقامتشان در کردستان عراق می شوند.

تا قبل از جنگ داعش حدود ۵۰ هزار کارگر ایرانی در عراق مشغول کار بودند. با شروع جنگ داعش از یک طرف بعلت رکود اقتصادی و تعطیلی بسیاری از پروژه ها در کردستان عراق ، واز طرف دیگر بعلت هجوم آوارگان سوریه به عراق، کار کارگران مهاجر ایرانی رو به افول نهاد. اینجا هم جنگ برای سرمایه داران نعمت بود و توانستند از برکت آن کارگران بی پناه سوری را که به تحمیل دستمزد کمتر و شرایط مشقت بارتر رانده شده بودند ، با کارگران ایرانی جایگزین کنند و اخراج کارگران ایرانی را شروع کنند. گرچه این موقعیت بعد ازپایان جنگ داعش می رود که به روال گذشته بر گردد با اینحال در شرایط کارو زندگی کارگران مهاجر در کردستان عراق فرق چندانی بوجود نیامده است.

چه چیزی باعث تحمیل این زندگی مملو از تحقیر و ناامنی می شود ؟
رژیم جمهوری اسلامی و ۴۰ سال تحمیل فقر و مشقت بر طبقه کارگر ایران،‌ بانی اصلی آواره گی و تحمیل این شرایط ناهنجار بر کارگران و مردم زحمتکش در ایران است. بیکاری، تورم و گرانی افسار گسیخته که کارگران را در یک جنگ نابرابر به مصاف طلبیده است، آنها را مجبور کرده است که به هر شرایط غیر انسانی و آوارگی تن بدهند.
از طرف دیگر در کردستان عراق و کل عراق بعد ازتحولات ۲ دهه گذشته و قدرت گیری احزاب و جریانات مرتجع مذهبی و قومی اثری از همان قانون کار و تنظیمات رژیم قبلی بعث هم نمانده است . در عقبگرد تحمیل شده به جامعه عراق تحت حاکمیت مرتجعین مذهبی سهم بی حقوقی طبقه کارگر عراق از همه بیشتر است. در کردستان عراق این بی حقوقی بطریق اولی حکم میراند. همین چندسال قبل اعتراض کارگران کارخانه سیمان سلیمانیه با گلوله تفنگچیان دولت حاکم سرکوب شد. طبقه کارگر عراق که باید از حقوق و کرامت کارگران مهاجر و هم طبقه ای خود دفاع کند، خود در بی حقوقی و تشتت کامل بسر می برد و تا کنون بارها جواب اعتراض و خواسته هایش با گلوله داده شده است. در نتیجه هر درجه بهبود و پیشروی در وضع طبقه کارگر عراق و کردستان عراق می تواند به بهبود و پشتیبانی از کارگران مهاجر بینجامد.
اما مسئلە اصلی و راه پایان دادن به این بی حقوقی و مشقت، برای کل طبقه کارگر ایران از مهاجر و غیر مهاجر، اتحاد وبه میدان آمدن طبقه کارگر بعنوان نجات دهنده و مدعی حاکمیت بر جامعه است. سرنگونی جمهوری اسلامی اولین شرط قدم گذاشتن در این مسیر است. طلایه های امیدوار کننده این روند در رویارویی سال‌های اخیر طبقه کارگر ایران علیه رژیم سرمایه داری اسلامی قابل مشاهده است. برای طبقه کارگر و صف آزادیخواه و سوسیالیست جامعه ایران و عراق و ‌نجات این جوامع از بربریت کنونی سرمایه داری راه دیگری غیر از این وجود ندارد.
همایون گدازگر
۱۹ خرداد ۹۸

اشتراک گذاری