04/12/2024

رئیس دانا تحت فشار کمونیسم منصور حکمت – آذرماجدی


انتشار مجدد:
مقاله زیر چند سال پیش نگاشته شده است. هر زمان که جامعه به تحرک می افتد و مبارزات سیاسی علیه نظام حاکم شدت می گیرد، زمانیکه جامعه قطبی و رادیکالیزه می شود، نیروهای مرکز و چپ های حاشیه ای خصومت خویش علیه جنبش رادیکال کمونیستی و منصور حکمت را علنا به نمایش می گذارند. جریانات توده ایستی – اکثریتی به تکاپو می افتند و می کوشند که در مقابل رشد رادیکالیسم سد بسازند. در جامعه ایران این خصومت به روشنی علیه منصور حکمت، این رهبر مارکسیست و کمونیست انقلابی و جنبش کمونیسم کارگری جهت می گیرد. اکنون نیز که جامعه در یک تلاطم انقلابی قرار دارد و عروج جنبش کارگری جامعه را شدیدا قطبی کرده است، رجزخوانی های جماعت از نسب توده ای و اکثریت شدت یافته است. این رجز خوانی ها نه از قدرت که از ضعف و هراس است. طنز تلخ این فضا اینست که این جماعت خواسته یا ناخواسته در کنار وزارت اطلاعات قرار می گیرند. در شرایطی که کمونیست های انقلابی با زندان و شکنجه و ترور روبرویند، اینها به اصل خود، یعنی همکاری در سرکوب انقلابیون، رجعت می کنند. رجز خوانی علیه حکمت برای آنها امکان فعالیت را آسانتر و برای کمونیست های کارگری انقلابی و حکمتیست ها بسیار پرخطر و هزینه مند می سازد. باید قاطعانه در مقابل این رفتارهایی که بعضا از سکتاریسم ناشی می شود، ایستاد. بحث و پلمیک سیاسی در شرایط برابر سیاسی کاملا مجاز است؛ اما در شرایط سرکوب و اختناق بویژه به این شکل شنیع بهیچوجه نباید تحمل شود!

رئیس دانا تحت فشار کمونیسم منصور حکمت

آذرماجدی

جامعه قطبی شده است. گرایش چپ جنبش ملی اسلامی بناگزیر دارد با گرایش راست این جنبش، با جریان اصلاح طلب حکومتی خط کشی می کند. در اوضاع تلاطم سیاسی، در شرایط بحران سیاسی عمیق یا در دوران انقلابی، جامعه قطب بندی های عمیق تری را طلب می کند. در چنین شرایطی مرکز حاشیه ای می شود. جامعه میان چپ و راست قطبی می شود. در چنین شرایطی “مردم چپ را جستجو می کنند، چون چپ نماینده عدالت خواهی است.”

از این رو است که مدافعین پر و پا قرص رژیم اسلامی که خود را چپ می دانند، جریاناتی مثل حزب توده که از روی خودشیرینی برای رژیم اسلامی کمونیست ها را “تربچه پوک” می نامید، خود را خالصانه متعلق به “خط امام” می دانست و زمانی که کمونیست ها را بطور دستجمعی بدار می آویختند و اجساد شان را در “لعنت آباد” ها زیر خاک مدفون می کردند، با رژیم همکاری می کرد، اکنون خود را به چپ منتسب می دانند. تاریخ همواره تکرار می شود!

فریبرز رئیس دانا یکی از این بازیگران کمدی تاریخ است. ایشان مدافع رژیم اسلامی بوده است. در زمان زمامداری رفسنجانی مورد تحسین قرار گرفته و جایزه هم دریافت کرده است. از زمان عروج جنبش دو خرداد، به خط اصلاح طلبان حکومتی تعلق داشته است. آقای رئیس دانا اکنون که جامعه قطبی شده و حتی کبک نماها نیز دیگر قادر به دفاع از این رژیم نیستند و مردم با شجاعت بی سابقه ای برای سرنگونی آن به میدان آمده اند، دست در کوله پشتی “شترمرغی” خویش کرده و هویت “چپ” و سوسیالیستی خود را به رخ می کشد.

از رادیکالیسم سخن می گوید و در مصاحبه با سایت “تغییر برای برابری” بمناسبت چهارمین سال تشکیل کمپین یک میلیون امضاء، به خط محافظه کارانه حاکم بر کمپین نقد می کند. دو سال پس از واقعه، پس از آنکه ما کمونیست های کارگری در همان زمان خود خط تظلم خواهی حاکم بر کمپین و به دست بوسی مجلس اسلامی رفتن را نقد کردیم، بیاد می آورد که تظلم خواهی از حکومت راست روی است و در صحبت از حقوق زن یاد رزا لوکزامبورگ و انقلاب اکتبر می افتد. پدیده جالبی است!

فریبرز رئیس دانا (که معلوم نیست چرا مصاحبه کننده او را فعال کارگری می نامد) رهبری سنتی ملی اسلامی کمپین را بخاطر “محافظه کاری” و “تظلم خواهی” در درگاه حکومت مورد نقد قرار می دهد. به گرایش چپ درون کمپین نقد می کند که چرا در آن زمان بیانیه ای در نقد این حرکت نداده است. “من ندیدم بیانیه ای از جانب کمپین بیاید و محکوم کند، رفتن تظلم به ظالم را جلوی مجلس؛ که بنیان گذار قانون قصاص است.”

یکی نیست بپرسد، شما که اینقدر مفتخرید که از اولین امضاء کنندگان کمپین و شرکت کننده در اجلاس های اولیه آن هستید، شما چرا در آن زمان این حرکت را نقد نکردید؟ آیا به این خاطر نیست که شما بنا به سنت جاافتاده پدران تان متعلق به حزب باد هستید؟ این ما کمونیست های کارگری طرفدار خط منصور حکمت بودیم که سیاست تظلم خواهی در درگاه حکومت و شرفیاب شدن فعالین کمپین به حضور نمایندگان مجلس اسلامی را مورد نقد قرار دادیم و گفتیم که این حرکت جنبش حقوق زن را به عقب می برد.

آقای رئیس دانا نیز بر این امر واقف است و از همین رو می گوید: “تعدادی از افراد محافظه کار که مسأله شان خط و ربط های حقوقی جریان بود. مثل حق طلاق یا ارث و دیه برابر. این خواست ها برایشان اساس بود و نه تاکتیک. از نمونه های آن می توانم به رفتن پیش آقای صانعی، پیغام دادن به دفتر آقای منتظری و یا دیدار از خانواده آقای هاشمی رفسنجانی نام ببرم. حرکتی که راه پیدا کرد به کسی که خود از پایه گذاران اصلی ترین نظام ها سرکوب و فشار و خفقان است. این محافظه کاری دیگر یک روش ساده نیست. این تا مغز استخوان آن جریان نفوذ دارد… .همه این ها باعث شد که کسانی که از منصور حکمت حرف می زدند، ما را تمسخر کنند که دیدید عاقبت کارتان به کجا رسید.” (گفتگوی سایت تغییر برای برابری با فریبرز رئیس دانا بمناسبت چهارمین سالگرد کمپین یک میلیون امضاء.)

رئیس دانا از همان ابتدای مصاحبه بشدت تحت فشار رادیکالیسم آزادیخواهانه و برابری طلبانه منصور حکمت و مدافعین خط او است. برآشفته در مورد کمونیست های کارگری می گوید: “کسانی که از همان ابتدا شروع به ذهن خوانی و ردیابی کردن فکرها و آیه نازل کردن از کتاب کاپیتال و از آن که بالاتر از مارکس و انگلس می دانستند، از منصور حکمت گفتند و معتقد بودند نباید کاری کرد چون همکاری با این کمپین آینده خطرناکی دارد.”

در پاسخ به این سوال که “برخی از فعالین کارگری معتقدند مطالبات کمپین یک میلیون امضا حداقلی است” رئیس دانا چنین پاسخ می دهد: “این دیگر لوس بازی های فعالان کارگری است. ۳۵ سال است که حزب کمونیست کارگری در آن طرف مرزها نشسته و حالا درباره حلورده موضع گرفته است و گفته پسرش حلورده دوست ندارد و نمی تواند فارسی حرف بزند و میهن هم چیز بدی است و باید جهان وطن بود. من نمی دانم چرا نمی رود برای نیجریه مبارزه کند. این خود را نماینده طبقه کارگر می داند. دور و بر ما این افراد زیاد هستند.”

این پاسخ “کوچه بازاری” مملو از حرص و غضب عوامانه تمام فضل و دانش آقای”دکتر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و پژوهشگر مسائل اجتماعی،عضو کانون نویسندگان ایران و از همراهان فعالین کارگری و زنان” را برملا می کند. این بی بضاعتی سیاسی، تئوریک و ادب معمول اجتماعی ارزش پاسخ ندارد. اما یک نکته مهم در مورد موجودیت گسترده جنبش کمونیسم کارگری در جامعه و فشار روزافزون سیاسی این جنبش و ما کمونیست های کارگری بر جنبش ملی – اسلامی، بر جریانات اصلاح طلب حکومتی و اپوزیسیون پرو رژیم را کاملا آشکار می کند.

فریبرز رئیس دانا عقب افتادگی فرهنگی- اخلاقی ذاتی جنبش ملی – اسلامی شرق زده ایران را در همین مصاحبه کوتاه، در شرایطی که باصطلاح دارد از آزادی و برابری زن و مرد دفاع می کند بی مهابا برملا می کند. “حزب توده با تمام ایرادها، پایه گذار جنبش کارگری زنان بود. زنان توده ای در میتینگ حزب، پستان های خود را بیرون آورده و به نوزادان خود شیر می دادند. مرضیه اسکویی رویکرد جنسیتی نداشت؟ یا اشرف دهقان کور جنس بود؟ یا تمام زنانی که در جنبش های چریکی و در سازمان مجاهدین خلق در روزهای نخست کار خود، یا زنانی که در راه آرمان خود جان دادند؛ همه این ها جامعه سوسیالیستی می خواستند و کور جنس هم نبودند. سوسیالیست ها پیام آور آزادی و برابری زنان هستند. اما من دفاع از هم جنس گرایی… را برنمی تابم.”

همین تصور عامیانه از “جنبش کارگری زنان” و تمام دستاورد حزب توده که “زنان در میتینگ حزب، پستان های خود را بیرون آورده و به نوزادان خود شیر می دادند”٬ ذهنیت “این دکتر و پژوهشگر” را نشان می دهد. نام بردن از زنان چریک و مجاهد بعنوان فعالین جنبش آزادی زن گواه دیگری از بی ربطی ایشان به جنبش آزادی زن است. زنان مجاهد و چریک مبارزان سیاسی علیه رژیم شاه بودند ولی تا آنجا که به جنبش آزادی زن و سوسیالیسم مربوط می شود، در بهترین حالت به جنبش پوپولیستی ضد غربی و شرق زده تعلق داشتند. جنبشی که با آل احمد و فاطمه زهرا احساس همخونی بیشتری میکرد تا با رزا لوکزامبورگ، آلکساندرا کولونتای، کلارا زتکین و اینسا آرماند. و بالاخره شرق زدگی زمخت و عمیق آقای رئیس دانا با موضع آخرشان دیگر بهیچوجه قابل پنهان کردن نیست. ایشان با افتخار و عصبانیت کاسب بازاری اعلام می کند که “دفاع از هم جنس گرایی را بر نمی تابد.” این موضع نه تنها از نظر اخلاقی و فرهنگی بشدت عقب مانده است، نه تنها هیچ ربطی به آزادیخواهی و برابری طلبی کمونیستی ندارد، بلکه در کشوری که انسان ها را به “جرم” هم جنس گرایی اعدام می کنند، موضعی از نظر سیاسی ارتجاعی است که ایشان را در کنار رژیم اسلامی قرار می دهد و مدافع این اعدام های ضد بشری.

آیا سوسیالیسم “کور جنس” است؟
مصاحبه کننده، مونا محمد زاده این سوال را در مقابل رئیس دانا قرار می دهد: “بسیار شنیده ام که گفته می شود در فعالان کارگری و فعالان چپ رویکرد جنسیتی بسیار کم رنگ است. گاهی نیز فراتر از آن، عده ای می گویند متفکران چپ و فعالان کارگری کورجنس هستند و معتقدند آن هنگام که ما جامعه ای سوسیالیستی داشته باشیم، برابری و عدالت برای همه است و نیازی به پرداختن مجزا به مسائل زنان وجود ندارد. رویکرد شما چگونه است؟”

رئیس دانا یک پاسخ مشخصه چپ سنتی به این سوال می دهد. مطمئن نیستم که مونا محمد زاده یا خوانندگان این مصاحبه از این پاسخ چیز زیادی دستگیرشان میشود یا خیر. اما بعنوان یک کمونیست کارگری و یک فعال قدیمی جنبش آزادی زن علاقمندم که به این سوال پاسخ گویم. این سوال موضوع بسیاری از مباحث و مجادلات جنبش حقوق زن و فمینیستی و جنبش چپ و سوسیالیستی بوده است. بویژه در دهه ۶۰ تا ۸۰ میلادی این بحث یک موضوع همیشه حاضر مباحث تئوریک جنبش فمینیستی و سوسیالیستی بوده است. تلاش های تئوریکی از هر دو طرف انجام گرفته که موضع خود را توضیح داده یا توجیه کنند.

“کور جنسی” را همین جنبش فمینیستی منتقد جنبش چپ و جوامع باصطلاح سوسیالیستی ابداع کرده است. این جنبش هیچگاه ایدئولوژی صریح بورژوایی و مردسالار حاکم در جامعه سرمایه داری را “کور جنس” نخوانده است. آنرا مردسالار، زن ستیز یا سکسیست نامیده است. اما از آنجا که مارکسیسم مدافع آزادی و برابری زن و مرد است، اما این خصلت با پراتیک و ایدئولوژی حاکم بر کشورهای باصطلاح سوسیالیستی و جنبش چپ و احزابی که تحت نام کمونیست در کشورهای مختلف فعالیت می کردند تطابق نداشت٬ مارکسیسم و سوسیالیسم را “کور جنس” خواندند. این تلاشی تئوریک برای پاسخگویی به این تناقض بود، از جانب برخی که ضد کمونیست بودند، تلاشی مذبوحانه، از جانب سوسیال فمینیست ها، تلاشی مستاصلانه.

منصور حکمت بعنوان تئوریسین و لیدر سیاسی جنبش کمونیسم کارگری این تناقض را بروشنی توضیح داده است. جوامعی که به جوامع سوسیالیستی معروف شده بودند، سوسیالیست نبودند، سرمایه داری دولتی بودند. احزاب و جریانات چپ و کمونیستی وقت هم متعلق به گرایشات مختلف بورژوایی و ناسیونالیست بودند. در کشورهای باصطلاح جهان سوم، مثل ایران، این جریانات تحت حاکمیت پوپولیسم قرار داشتند، ضد غرب و بشدت عقب مانده، آقای رئیس دانا نیز به همین گرایش و جنبش متعلق است. یکی از درافزوده های گرانقدر منصور حکمت بیرون کشیدن مارکسیسم و جنبش کمونیستی از زیر آوار ایدئولوژی و جنبش چپ و رفرمیستی بورژوایی است. تبیین تئوریک او از جامعه شوروی و انحراف انقلاب اکتبر در مسیر ناسیونالیسم بورژوایی بروشنی پاسخ بسیاری از این تناقضات را می دهد.

جنبش کمونیسم کارگری و حزب کمونیست کارگری تحت رهبری منصور حکمت آزادیخواهی و برابری طلبی مارکسیسم و کمونیسم را در تئوری، سیاست، برنامه و پراتیک بروشنی باثبات رساند. به برنامه “یک دنیای بهتر” نوشته منصور حکمت، رجوع کنید تا دفاع قاطعانه ما را از برابری زن و مرد دریابید. این برنامه مترقی ترین و پیشروترین سند دفاع از آزادی و برابری زن و مرد است. حتی افراطی ترین مدافعین فمینیست نیز در بیانیه هایشان تمام این مطالبات را طرح نکرده اند. تجربه فعالیت ما فعالین کمونیست کارگری گواه مسلم این مدعا است.

با توجه به این مباحث میتوان ضدیت و خصومت فریبرز رئیس دانا را با منصور حکمت و کمونیسم کارگری درک کرد. فشار رادیکالیسم آزادیخواهانه و برابری طلبانه کمونیسم کارگری حکمت نه تنها بر او، بلکه بر کلیه گرایش چپ جنبش ملی – اسلامی و جریانات باصطلاح چپ مدافع رژیم اسلامی سنگینی می کند. بویژه که اکنون ناگزیر شده اند بر وسعت این جنبش در جامعه ایران اقرار کنند. بعلاوه ایشان یک سابقه شخصی نیز با کمونیسم کارگری و حزب کمونیست کارگری تحت رهبری منصور حکمت دارا است.

ایشان بیش از ده سال پیش حزب کمونیست کارگری را متهم به پول گرفتن از دولت اسرائیل کرد. این حرکتی بسیار شنیع و ارتجاعی بود. نه تنها یک دروغ بزرگ بود، بلکه در جامعه ای که تحت نظام اسلامی قرار دارد و ارتباط با اسرائیل با شکنجه و اعدام پاسخ می گیرد، این چراغ سبزی به رژیم بود که فعالین این حزب را بی مهابا به قتل برساند. حدود ده سال پیش وقتی رئیس دانا برای سخنرانی به خارج کشور آمد، با اعتراض وسیع فعالین حزب مواجه شد و عملا مجبور شد از اتهامات خود عقب بکشد.

سخنی با فعالین رادیکال کمپین یک میلیون امضاء
این گفتگو بیانگر آنست که کمپین از جانب فعالین چپ خویش، فعالین چپ جنبش حقوق زن و جنبش های اجتماعی دیگر تحت فشار است. عملکرد راست برخی از فعالین سرشناس این کمپین که در سطح رهبری این جریان قرار دارند، بغیر از دست بوسی مجلس اسلامی، تحرکات اخیر آنها، از جمله، نشست های چپ و راست شان با زهرا رهنورد، یکی از ایدئولوگ های اصلی زن ستیزی اسلامی و انقلاب فرهنگی اسلامی، و پذیرش او به صفوف خود، مورد نقد جدی چپ قرار دارند. کمپین دارد موقعیت خود را در جامعه از دست می دهد. نسل جوان رادیکال و آزادیخواه جامعه دارند از آن روی بر می تابند. این مصاحبه تلاشی برای اقناع این دسته است.

فعالین چپ جنبش حق زن اگر می خواهند مبارزات رادیکال و آزادیخواهانه و برابری طلبانه جنبش آزادی زن را تقویت کنند و به ثمر برسانند، باید حساب خود را از این راست روی ها روشن کنند. باید در مقابل اصلاح طلبان حکومتی موضعی محکم اتخاذ کنند. باید در مقابل آپارتاید جنسی و حجاب اسلامی موضعی روشن و رادیکال داشته باشند. باید بکوشند که در محل کار، دانشگاه و دبیرستان و محل زندگى خود تشکلات رادیکال مدافع آزادی زن تشکیل دهند. امر آزادی بی قید و شرط و برابری واقعی و اجتماعی زنان را در دستور خود گذارند. این امری روشن است، تا زمانیکه این رژیم زن ستیز و سرکوبگر در قدرت است، زنان قادر نخواهند بود به جزئی ترین مطالبات شان دست یابند. سرنگونی رژیم اسلامی و استقرار یک رژیم سکولار شرط لازم سیاسی آزادی زن است. اما آزادی و برابری واقعی، اجتماعی و اقتصادی زنان تنها در یک جامعه سوسیالیستی امکان پذیر است. نگاهی به جوامع سرمایه داری باصطلاح پیشرفته با نظام دموکراسی، از یکسو و سابقه طولانی مبارزه جنبش آزادی زن و سوسیالیستی، از سوی دیگر، این حقیقت را برای ما روشن می کند.

برنامه یک دنیای بهتر و مطالبات گسترده و همه جانبه آنرا مطالعه کنید. تحقق این برنامه بمعنای تحقق آزادی و برابری واقعی جنسیتی در جامعه ایران است. شما را دعوت می کنم که به ما بپیوندید. سازمان آزادی زن و حزب کمونیست کارگری – حکمتیست برای آزادی و برابری زن و مرد قاطعانه و پیگیر مبارزه می کنند. راهی پر نشیب و فراز در پیش داریم. آزادی و برابری را آسان بدست نمی آوریم. اما قطعا با مماشات و راست روی هیچگاه به آزادی و برابری نخواهیم رسید. با هم، در کنار هم و دست در دست هم بسوی یک جامعه آزاد، برابر و مرفه به پیش رویم!

***

اشتراک گذاری