منصور حکمت – زنده باد کميته کمونيستى کارخانه

شرايط شان اين بود:
“بردگى
اگر به خاک افتيد
و مرگ
اگر بايستيد“
شرايطشان آشنا بود.
اين اولين شورش بردگان نبود
و کيف چرمين سياه در دست مامور محترم وزارتخانه
به تازيانه اى مىمانست
که بر پشت پدرانمان کوفته بودند.
مشت در مشت گره کرديم و زمزمه کرديم:
“مىايستيم و مىمانيم“
نـُـه ساعت هر روز و شش روز هر هفته:
چند بار مىشود انترناسيونال را زمزمه کرد؟
بردهاى که به بردگيش پى برده باشد
نيمى از زنجيرهايش را گسسته است
آرى…
اما نيم ديگر زنجيرها سنگيناند–
– هنوز زنجيراند،
و در فرداى اعتصاب شکست خوردگان
صد بار سنگيناند،
صد بار زنجيراند
و از آن سنگينتر
نگاه ملامت فرزند مشتاقى است
که تا آستانه در دويده و پرسيده است:
– “پنجشنبه ها را گرفتند؟“
– “مرتضى آزاد شد؟“
نه ساعت هر روز و شش روز هر هفته
چند بار مىشود انترناسيونال را زمزمه کرد؟
اعتصاب را شکستهاند و فردا
سرود سرمستى را بر هر کوى و برزن و کارخانه فرياد مىکنند:
– اخراج مىکنيم،
بيکار مىکنيم،
به زنجير مىکشيم
و آنرا که هنوز سر ايستادن هست،
بر چوبه هاى عبرت،
بر دار مىکنيم،
صد و سى سال است که چنين مىگويند و مىکنند.
اما ما هنوز ايستادهايم
هر روز،
هر ماه،
هر سال،
براى صد و سى سال.
نه ساعت هر روز و شش روز هر هفته
اما پايان اعتصاب
پايان کار نيست،
فردا،
فردا صبح در رخت کن
فردا سر ناهار،
فردا ته سرويس،
دهها رفيق زمزمه مىکنند:
“حق با کميته بود“
و توصيه هاى عمل نکرده ما را تکرار مىکنند.
فردا بدون شک بر ديوار روبروى موتورخانه
خط جديدى نوشته است:
“زنده باد کميته کمونيستى کارخانه!”
نه ساعت هر روز و شش روز هر هفته
و طنين انترناسيونال
هر بار،
رساتر مىشود.
نـــــــــــــــادر(منصور حکمت)
به نقل از نشريه پيشرو ارگان سازمان کردستان حزب کمونيست ايران – کومهله
شماره ٢٣ دوره چهارم شهريور ١٣٦٩ صفحه ١٩ و ٢٠