خودکشی، خود سوزی، آپارتاید اسلامی! سعید یگانه

خود سوزی سحرخدایاری” دختر آبی” در اعتراض به حکم زندان خود به حق موجی از اعتراض و نفرت را علیه جمهوری اسلامی، علیه بانیان تبعیض و نابرابری و آپارتاید جنسی دامن زد.
مرگ دلخراش سحرجامعه را دچار شوک کرد. واکنشها به این واقعه جمهوری اسلامی را هراسان کرده است. عفو بین الملل و فیفا نیز به این جنایت اعتراض کرده اند. خودکشی و خودسوزی زنان به دلیل تبعیض و نابرابری اعمال شده به زنان، اسید پاشی به صورت زنان پرونده سیاه جمهوری اسلامی در ضدیت با زن است، اما اینکه این واقعه مثل توپ ترکید و جامعه جهانی به ان واکنش نشان داد شرایط ویژه ای است که جامعه ایران در ان قرار دارد. واقعیت این است که شرایط امروز جامعه در ایران شبیه یک بمب ساعتی است . هر واقعه ای بسرعت تبدیل به انفجار شده و واکنش ایجاد میکند. حکم سنگین زندان برای کارگران هفت تپه و فعالین نشریه گام و دستگیر شدگان اعتراض اول مه نیز چنین فضای اعتراضی را در داخل و خارج نیز ایجاد کرده و به این احکام غیر انسانی اعتراض شده . فضای اعتراضی چنان بالا گرفت که قوه قضائیه و مجلس و اصلاح طلبان و برای توجیه این رفتار غیر انسانی با کارگران و فعالین وارد گود شدند .
صدا و سیما و وزارت اطلاعات رژیم مطابق معمول برای توجیه خود سوزی سحرسناریو درست کردند و پدر بیچاره سحر را وادارکردند که دخترش را سر زنش کند که اوسالم نبوده، بیماری روانی داشته و دارو مصرف می کرده . کسی دیگر گوشش به این سناریوهای سوخته اطلاعات و صدا و سیمای رژیم اسلامی بدهکار نیست . همه می دانند دروغ است . ساختگی و نفرت انگیز است. واکنش از سر ترس و وحشت است . برای اسماعیل بخشی و سپیده قلیان بعد از شکنجه فراوان و اعتراض به این جنایت نیز همین سناریو را ساختند که بسرعت سوخت و بی ارزش شد .
واقعیت این است که جامعه ایران در اتش تبعیض و نابرابری و تبعیض جنسیتی می سوزد و زنان اولین قربانیان این شرایط نکبت بارهستند . مرگ سحرگوشه کوچکی از این آتش بود که شعله ور شد و جامعه را دچار شوک کرد. اشتباه است فکر کرد که اعتراض سحر فقط به سلب حضور او در استادیوم فوتبال بود و یا به عمد مرگ سحررا فقط به سلب ابتدایی ترین حقوق و آزادی او یعنی حضوراو در استادیوم بازی فوتبال محدود کنند. سحرقربانی آپارتاید جنسی شد . سحرقربانی تبعیض و نابرابری و قوانین ضد انسانی و ضد زن جمهوری اسلامی و سنت و فرهنگ اسلامی حاکم شد.
اجازه ورود زنان به تماشای مسابقات ورزشی تنها مشکل جامعه زنان نیست. زنان ازکل مناسبات تبعیض آمیز رنج می برند و به آن معترضند. مرگ سحررا باید با جدا سازی جنسیتی در اتوبوس و ترن و دانشگاهها ، درخود سوزی به دلیل فقرو آزار جنسی، درهزاران قتل ناموسی و اسید پاشی بصورت زنان و بلاخره محرومیت زنان برای حضوردر استادیومهای ورزشی جمع زد و آنوقت متوجه شد که زنان طی چهار دهه حاکمیت سیاه اسلام و جمهوری اسلامی چه روزگار سیاهی را از سرگذرانده اند. باید به همه اینها معترض بود! به زن ستیزی و قوانین ضد زن جمهوری اسلامی معترض بود. به اسلام وآپارتاید جنسی و جنایت اسلام معترض بود. باید متوجه شد که اسلام نه در قدرت، که با قانون و زور و سرکوب روزگار را بر مردم بخصوص زنان سیاه می کند، بلکه اسلام در کنج خانه هم بی ضررنیست و ضربه خود را می زند. چندی پیش ازدواج دختربچه ده ساله با یک جوان در یکی از شهرهای استان خرم اباد اسکاندال شد. کودکان را به زورشوهرمی دهند و توجیه قانونی و شرعی برای ان درست می کنند. این همان فرهنگ اسلامی و مرد سالاراست که حتی در وجود یک دخترب چه ده ساله نیز کالای مصرفی و قابلیت معامله میبیند. برای زندگی و کودکیش ارزشی قایل نیست و زندگی را بر هزاران کودک سیاه می کند، از کودکان کار تا کودکان ازدواج و طلاق در ۱۲ سالگی قربانیان ساکت سیستم حکومتی هستند که انسان ارزانترین کالای قابل عرصه برای فروش است. فروش نیروی کار، فروش کودکی و فروش تن… به این جنایت سازمانیافته باید پایان داد.
در کردستان
طی چند ماه گذشته دهها زن به دلایل ناموسی توسط خانواده خود، برادر، پدربه قتل رسیدند و یا به دلیل همین مناسبات و فرهنگ غیر انسانی حاکم دست به خود کشی زدند. به همان دلایلی که سحردست به خودسوزی زد. خود سوزی و حلق آویز کردن خود درکنج منازل به دلیل ازدواج اجباری، تبعیض جنسیتی.. تبعیض به امری روتین در جامعه تبدیل شده و تبع آن به امری روتین در شهرهای کردستان. باید علیه همه این تبعیضات به پا خواست. باید علیه کل موجودیت منحوس این رژیم ضد بشری شورید.
فرقی نمیکند کجا و در چه منطفه ایی زندگی میکنید، کردستان و یا هر جای دیگری در ان جامعه… مناسبات حاکم یکی است و همه جا زنان و هزاران سحرتا بحال و روزانه قربانی این مناسبات گندیده و قرون وسطایی حاکم بر ایران هستند. فقرو بیکاری و اعتیاد و کشتارکولبران و زن ستیزی ارمغان چهاردهه حاکمیت سیاه حکومت سرمایه ضربدر قوانین ارتجاعی اسلام در ایران است .
آزادی زن در گرو آزادی کل جامعه از قید و بند مناسبات استثمارگرانه سرمایه داری و حاکمیت مذهب و قوانین مذهبی است . یک روز بقای رژیم اسلامی به معنای خودکشی بیشتر و تباهی بیشتر جامعه است .باید خود را ازقید و بند این مناسبات نجات داد. فلاکت و نابسامانی این اوضاع گریبان همه را گرفته است. اما بیشتراز هرکسی زنان، کارگران و مردم فقیر و محروم از این شرایط رنج می برند. به همین دلیل جامعه آبستن تحولات است و هر واقعه ای به سرعت به مسئله کل جامعه تبدیل می شود. جامعه ایران تشنه تغییر است. باید به این مناسبات نابرابر پایان داد. به زور و ستم و تبعیض و آپارتاید جنسی پایان داد. تغییر این شرایط نابرابر و مملو از فلاکت در گرو به میدان آمدن پر قدرت کارگران، زنان و جوانان تحت ستم چه در کردستان و چه در سایرشهرهای ایران است.
سعید یگانه سپتامبر ۲۰۱۹