15/10/2025

شاهنامه، فردوسی و رژه مقدسات رحمان حسین زاده

شاهنامه، فردوسی و رژه مقدسات
رحمان حسین زاده
باردیگر حربه “مقدسات” علیه آزادی بی قید و شرط ابراز نظر و نقد و طنز و هجو و عقیده و ابراز وجود هنری و سیاسی و اجتماعی بکار گرفته میشود. کمدینی به نام زینب موسوی با ابتکار و خلاقیت گوشه ای از اشعار مربوط به شاهنامه و فردوسی را به سخره و طنز کشیده است. “چه گناه کبیره ای؟ چه جرمی”؟
جمهوری اسلامی ای مظهر ضدیت با ابعاد همه جانبه ابتکار و خلاقیت سیاسی و اجتماعی، ادبی، هنری، نمونه ضدیت طالبانی با آثار تاریخی و قدیمی و یا جدید و مدرن و پیشرو، با بهانه های ارتجاعی و پوچ “توهین به شاهنامه مقدس” زینب موسوی کمدین را تحت فشار و پیگرد قضایی قرار میدهد. رژیمی که اتفاقأ سالهای مدیدی همین “شاهنامه و فردوسی” را نفرین شده اعلام کرده بود، به یکباره به بهانه “مدافع حکیم فردوسی و شاهنامه میراث ملی و مقدس” جاهلانه میخواهند حق طبیعی ابراز وجود هنری، اجتماعی، سیاسی زینب موسوی کمدین را به نام “توهین به مقدسات” از او بگیرند. از آزادی بی قید و شرط سیاسی و هنری و اجتماعی زینب موسوی باید قویأ حمایت کنیم. در این معرکه گیری ناسیونالیسم ایرانی و سلطنت طلبان هم آواز جمهوری اسلامی اند.
حربه توهین به “مقدسات” زخم عمیق دیگری بر پیکر جامعه به اسارت گرفته شده توسط حکومتهای مستبد و جمهوری اسلامی است. این پدیده فاجعه بار مختص جامعه ایران نیست. در دنیای امروز “مقدسات” و”احترام به مقدسات” ابزاری علیه ابراز وجود آزادانه انسانها در ظرفیت فردی و جمعی است. “مقدسات تراشی” نه صرفا زاده “ایدئولوژی و عقاید آسمانی یا زمینی” بلکه متکی به منفعت زمینی طبقات استثمارگر در هر مقطع تاریخی و در دنیای معاصر در خدمت منفعت کاپیتالیسم که اساسا متکی به هویت سازی وارونه و جعلی مذهبی، ملی، نژادی، جنسی و عشیره ای دست ساز است. نظم حاکم سرمایه داری به تفرقه در صفوف طبقه کارگر و صفوف مردم آزادیخواه نیازمند است. ابزار ایجاد این تفرقه ها در تمام دنیا بیش از هر عامل دیگری، بر اساس مذهب و ملیت و ناسیونالیسم حدادی میشود. نظم حاکم هویت مذهبی و هویت قومی را ساخته و می تراشند و آنرا به خورد مردم می دهند که زمینه ای برای پراکندگی و دشمنی ایجاد کنند. هیچ یک از شهروندان جامعه با هویت ملی و مذهبی و نژادی و عشیره ای به دنیا نیامده اند. ما به عنوان انسان و موجود انسانی پا به زندگی و حیات میگذاریم. به طورطبیعی در سرآغاز زندگی چیزی از هویتهایی که بعدا ساخته و پرداخته میشود و به گردنمان آویزان میکنند، نمیدانیم. اگر در محیط آزاد و انسانی بزرگ شویم و هویتهای کاذب را به تک تک ما انسانها تحمیل نکنند، با همان هویت مشترک انسانی و به دور از تعصب، حیات اجتماعی و سیاسی و آموزشی را طی میکنیم و سعی میکنیم سرنوشت خود را در دست بگیریم. اما جامعه طبقاتی و طبقات و افکار حاکمه نمیگذارند این روند طبیعی طی شود. از سن معین و جایی معین، از محیط خانواده تا مدرسه و جامعه در همه کشورها و در ایران هم، عمدتا هویت ملی و یا مذهبی را به انسان عرضه می کنند و به او می آموزند که تو “روسی” یا “آمریکایی و چینی” شما “فارس” یا “کرد” و “ترک” و یا “شیعه” و “سنی” و “کاتولیک” هستی! از تکلم به زبانهای مختلف آلمانی و فرانسوی و انگلیسی و اسپانیایی و فارسی و یا کردی و ترکی و عربی و …. ، و محصولات ادبی و سیاسی و هنری براساس این هویتهای کاذب و زبانها پرچم سیاسی میسازند. در مقابل این هویت سازی دست ساز و دلبخواهی بحث ما کمونیست ها این است که اشاعه هویتهای مذهبی و قومی و جعلی یک معضل اساسی و بیگانگی و دوری انسانها از هم را شکل میدهد. این مفاهیم را بعنوان “مقدسات” به جامعه ارائه می کنند، مشکلات اجتماعی و سیاسی جدی بر جوامع تحمیل میکنند. انسانیت بیدار شده و آگاه مبتکرانه و با ابتکار انقلابی لازمست به این روند خرافی ارتجاعی پایان دهد.
طنز تلخ قضیه این است که این هویتهای کاذب و محصولات آنها به عنوان “مقدسات” مداومأ دامن زده میشود. در چهارچوب این هویتها و دسته بندی های جعلی و”مقدسات” ساخته شده نمی توان قدم برداشت. هر حرکتی را “برخی” به عنوان توهین به دیگری حساب میکنند و مبنای کشمکش و جدال و خونریزی می شود و شده است. دنیا را نگاه کنید و در همین اروپا و در این فضای نسبتا آزادتر، کاریکاتوری از محمد رهبر مسلمانان کشیدند، بعد انواع تهدیدها و کشمکشها در این کشورها، به بهانه “توهین به مقدسات مسلمانان” در دانمارک و هلند پیش آمد و جریانات اسلامی به میدان آمدند و شاخ و شانه کشیدند. سالها قبل تروریستهای اسلامی با بهانه مشابه به دفتر تحریریه شارلی ابدو در پاریس حمله کردند و متاسفانه دوازده نفر از کارکنان آنرا را کشتند. در این شرایط در مورد هر مسأله ای صحبت کنیم به “مقدسات” عده ای توهین شده است. کاریکاتور پیامبر کشیدن توهین به “مقدسات” عده ای است. طنز و نقد شاهان ستمگر ایران و اکنون طنز و به سخره گرفتن “اشعار شاهنامه”توهین به “مقدسات”ناسیونالیسم ایرانی است. طنز ترکی گفتن توهین به “ترک”هاست. صحبت درباره بند و بست سران ناسیونالیسم کرد با دولتهای سرکوبگر و ارتجاعی توهین به “کردها” است. در دنیای بازار مکاره “مقدسات” چیزی که اسارت پیدا می کند تحرک و تپش جامعه و انسان است. در این فضای مسموم، جوک گفتن، طنز و به سخره گرفتن مثل همین مورد، نقد و کاریکاتور کشیدن، تئاتر و فیلم و نقد و هجو کردن سمبلهای مختلف موجود در جوامع به فاجعه تبدیل می شود. در جامعه هارمونیک و نرمال و آزاد، زمانی که این “هویتهای کاذب مقدسات” وجود نداشته باشد همه خود را براساس هویت انسانی تعریف می کنند. در این شرایط طنز، کاریکاتور و نقد و هجو و غیره بعنوان تفریحات شنیده می شود و جامعه هم این را می پذیرد. در نتیجه هویت قومی و هویت مذهبی، هویتهای کاذب و جعلی و محصولات آنها به “مقدسات” تبدیل شده تا تفرقه را بین مردم گسترش بدهند.
باید اعلام کرد “مقدسات” نداریم. جامعه ای میتواند آزاد و ایمن باشد که اعلام کند “مقدسات” ندارد. داده های اجتماع را اعم از واقعی یا غیر واقعی در هاله ای از تقدس نپیچد و دور آنها خط قرمز نکشد. هر پدیده اجتماعی و فرهنگی و مذهبی و سیاسی را قابل نقد، طنز، هجو و جوک بداند، حول کدها و سمبلهای ظاهرأ “مقدس” خط قرمزی وجود ندارد و با رساترین شیوه باید مورد نقد و هجو و طنز قرار بگیرند و طبعا مدافعین این خرافه ها به جای نفرت پراکنی و ایجاد تفرقه و تهدید فردی و جمعی در همان ظرفیت سیاسی و فرهنگی و گفتاری و نوشتاری پاسخ دهند. جامعه آزاد جامعه ایست که تحمل شنیعترین حرفها و پاسخ به آن را به دور از تهدید فیزیکی و ایجاد نفرت داشته باشد. پیش شرط اینکار منسوخ اعلام کردن “مقدسات” و مذموم اعلام شدن هرنوع نفرت پراکنی و تهدیدات فیزیکی به بهانه “مقدسات” است.
نکته آخر مرز بین توهین و افترا و اتهام را با “مقدسات” باید شناخت و به درستی از هم تشخیص داد. افترا و اتهام به فرد حقیقی و حقوقی ممنوع است و هر قانون نسبتا پیشرو در دفاع از حرمت شهروندان آنرا ممنوع و قابل تعقیب میداند. اما به بهانه توهین نمیتوان و نباید دامنه ابراز وجود اجتماعی و سیاسی انسانها را قالب زد و محدود کرد. نمیتوان و نباید آزادی بی قید و شرط سیاسی و عقیده و بیان را محدود کرد. اگر داعیه “مقدسات” و سپس توهین را با روایت مذهبیون و ملی گرایان و ناسیونالیستها بپذیریم، آنوقت باید دهن همه مردم را ببندیم. چون به زعم آنها هر نقد و طنز و حرف و اظهار نظر کسی میتواند توهین به “مقدسات” دیگری تلقی شود. این رفتار و نگرش را نیروهای پیشرو اجتماعی و کمونیستها باید به خودآگاهی توده وسیع شهروندان جامعه تبدیل کنند، نه اینکه خود به توجیه گر “مقدسات و هویتهای کاذب و توهین به آنها” تبدیل شوند.
اوت ٢٠٢٥
اشتراک گذاری