ترک فعالیت مسلحانه و انحلال پ.ک.ک (بخش دوم) گفتگوی تلویزیون پرتو با رحمان حسین زاده

ترک فعالیت مسلحانه و انحلال پ.ک.ک (بخش دوم)
گفتگوی تلویزیون پرتو با رحمان حسین زاده
امیرعسگری: جریاناتی، بعضأ از میان نیروهای چپ این پدیده را با تسلیم طلبی اوجالان و پ.کک توضیح میدهند، در صورتی که حزب حکمتیست با این پروسه مخالفت ندارد. لطفا در مورد هر دو وجه مسأله توضیح دهید؟
رحمان حسین زاده: مسئله اینست از کدام منظر طبقاتی و جنبشی و سیاسی این پدیده را ارزیابی میکنیم. از زاویه جنبش ملی و ناسیونالیستی استقلال طلبانه، واضح است عقب گرد و به قول خودشان پشت کردن به اهداف جنبش استقلال طلبانه در کردستان است. از دید جنبش ناسیونالیستی میلیتانت طرفدار نهادینه کردن ساختارها و هویت قومی، طبعأ عقب نشینی و رها کردن میدان فعالیت و مبارزه (آش بتال) محسوب میشود. در صورتیکه از منظر ناسیونالیسم کرد طالب شریک شدن در قدرت سیاسی با حکومت مرکزی نه تنها عقب نشینی محسوب نمیشود، بلکه آن را پیشرفت مینامند. به همین دلیل اکثریت احزاب و جریانات ناسیونالیست در هر چهار بخش کردستان، به ویژه احزاب شاخص تر آنها، مثل احزاب دمکرات کردستان عراق و ایران و اتحادیه میهنی کردستان عراق و حکومت اقلیم کردستان، احزاب کرد در سوریه و غیره با این پروسه شروع شده برای ترک اسلحه و انحلال پ.ک.ک موافقند. چون راه شریک شدن در قدرت سیاسی با ساختارمرکزی حکومت مرکزی از راه بند و بست و سازش میگذرد. نگرش ناسیونالیسم چپ که مسئله ملی را رادیکالیزه و ایده آلیزه میکند، سازشهای اوجالان و پ.ک.ک تسلیم طلبی معنی میشود. نقدش به این پروسه درون جنبشی است.
به نظرم برای به دست دادن تبیین درست کمونیستی باید از منظر جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر، این رویداد را بررسی کرد. واضح است برای پایان دادن به ستمگری ملی اعمال شده توسط فاشیسم حاکم بر ترکیه علیه مردم کردستان، مقاومت حق طلبانه شکل گرفته است. این مقاومت سدی در مقابل تداوم سرکوبگریهای خشن در جامعه کردستان ایجاد کرده است. در عین حال به کشمکش سیاسی و نظامی حول مسئله کرد منجر شده که کل تحولات سیاسی و اجتماعی و سوخت و ساز و روند مبارزه طبقاتی در جامعه را تحت تأثیر قرار داده است. چنانکه این کشمکش تخفیف پیدا بکند، شرایط سیاسی ای به دور از کشمکش نظامی ایجاد شود و مسئله کرد به نحوی از انحاء پاسخ بگیرد و طرفین درگیر این مسئله در این مورد به سازش برسند، این روند به نفع زندگی طبیعی و مبارزه طبقاتی کارگر و مردم حق طلب در جامعه است. به ویژه باید در نظر داشته باشیم در کردستان ترکیه در همه دوره ها جنبش مقاومت و مسلحانه تاکنونی از جانب نمایندگان طبقات حاکمه در کردستان در آغاز توسط سران عشایر و شخصیتهای مذهبی و فئودالها و در چهار دهه اخیر از جانب پ.ک.ک به عنوان حزب سیاسی طبقه بورژوای جامعه کردستان هدایت شده است. منافع مستقیم طبقاتی و اجتماعی توده کارگرو مردم زحمتکش به حاشیه رانده شده و نمایندگی نشده است. یک وجه قابل توجه کشمکش سیاسی و نظامی خونین به وجود آمده ایجاد مانع در مقابل جدال طبقاتی کارگر و مردم زحمتکش برای برچیدن ریشه ای همه تبعیض ها و حتی پایان قطعی تبعیض ملی بوده است. پایان این کشمکش سیاسی و نظامی تسهیل کننده گسترش مبارزه کارگر و مردم زحمتکش برای طرح خواسته های عمیقتر برای پیشبرد مبارزه برای بهبود زندگی و پایان دادن به همه ابعاد رنج و ستم تحمیل شده توسط نظم حاکم سرمایه داری است. در نتیجه دلیلی ندارد طبقه کارگر و کمونیستها با چنین روندی مخالفت داشته باشند. به ویژه مادام طرفین اصلی مسئله کرد، در ترکیه یعنی از یک طرف دولت مرکزی و طرف مقابل پ.ک.ک در این مورد به سازش برسند و به آن رضایت دهند، ما کاسه داغتر از آش نیستیم.
مضافأ از نظر ما این روند اگر به پایان میلیتاریسم، به رسمیت شناسی حقوق اولیه مردم کردستان در تعیین سرنوشت خویش،آزادی زندانیان سیاسی و آزادی شخص اوجالان منجر شود، روند مثبتی خواهد بود. به این دلایل ما با این روند شروع شده مخالفتی نداریم. درعین حال در شروع مصاحبه مان تأکید کردم،تاکنون دولت ترکیه گام جدی برنداشته و اقدامات اوجالان و پ.ک.ک بیشتر یکجانبه بوده، به احتمال قوی دولت استبدادی و ستمگر ترکیه این بار هم این روند را قیچی کند و به شکست بکشاند.
به این مسئله هم اشاره کنم در بعضی شرایط خاص، این روند میتوانست با مخالفت ما کمونیستها روبرو شود. از جمله چنانکه به موازات جنبش پ.ک.ک، جنبش انقلابی و اعتراضی رادیکالی در کردستان و یا در سراسر ترکیه علیه حکومت مرکزی در جریان بود و سازش پ.ک.ک به آن لطمه میزد، یا همانند جامعه ایران جنبش سرنگونی سراسری درچشم انداز بود و سازش ناسیونالیسم کرد به مانعی در مقابل آن تبدیل میشد، یا این روند یک طرفه و تمامأ به نفع دولت ناسیونال شوونیست حاکم در ترکیه تمام میشد، (از جمله بعضی از نیروهای چپ و کمونیست از این سر ملاحظه و مخالفت دارند). در صورتیکه من فکر میکنم اگر این روند پیش برود، دولت مرکزی مجبور به عقب نشینی های معین خواهد شد. خلاصه در بعضی شرایط مشخص می بایست مخالفت کرد و آن را خنثی کرد. کاری که ما کمونیستها در کردستان ایران بارها از زوایه منفعت جنبش اعتراضی و انقلابی و سرنگونی طلبانه در مقابل تمایل به بند و بست حزب دمکرات کردستان ایران و دیگر جریانات ناسیونالیست با جمهوری اسلامی مخالفت کردیم و طرح و توطئه های آنها را خنثی کردیم. متأسفانه در ترکیه و کردستان ترکیه با جنبشهای سراسری انقلابی و یا سرنگونی طلبانه که جاری باشند و دولت مرکزی را زیر فشار قرار داده باشند، مواجه نیستیم. به نظرم در صورتی که این روند سازش پ.ک.ک و دولت مرکزی ترکیه اگر به سرانجام برسد، به درجه ای موجب تحمیل بعضی عقب نشینی ها به دولت مستبد و ناسیونال شوونیست ترکیه خواهد شد.
در خاتمه باید بگویم نقد به “سازشکاری” و یا “تسلیم طلبی” پ.ک.ک و احزاب ناسیونالیست کرد نقدی سوسیالیستی و روشنگر نیست. این نوع نقد ها “درون جنبشی و درون خانوادگی” محسوب میشود. نقد کمونیستی ما به اساس افق و سیاست و استراتژی و تاکتیک و سنت و روشهای مبارزاتی ناسیونالیسم کرد و پ.ک.ک به عنوان یکی از سازمانیافته ترین شاخه میلیتانت جنبش ملی کرد است. سرانجام کنونی پ.ک.ک انعکاس محدودیتهای فراوان جنبش ناسیونالیستی کرد و مهمتر بیگانگی اهداف و سیاست و روش و سنت و کارکرد آنها با منافع طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در کردستان است. چکیده نقد و حرف ما خطاب به طبقه کارگر در کردستان ترکیه اینست، بعد از نزدیک به پنج دهه نبرد و جنگ و کشمکش نظامی، جنبش ناسیونالیسم کرد و پ.ک.ک به عنوان جنبش بورژوازی کردستان و حزب آن، درست مثل اسلاف خود در کردستان عراق از بالای سر مردم راه شریک شدن در قدرت سیاسی با دولت مرکزی در ترکیه را در پیش گرفته است. همان راهی که هم اکنون شاخه سیاسی پ.ک.ک یعنی “ده م پارتی” به آن مشغول است. معنای عملی مسئله اینست حل مسئله کرد و شریک شدن در قدرت سیاسی احزاب ناسیونالیست کرد، به معنای پایان استثمار و رنج و ستم و تبعیض نظم سرمایه داری علیه طبقه کارگر و ستم دیدگان و محرومان جامعه نیست. باید کاردیگری کرد.
امیرعسگری: شرایط جدیدی در منطقه و ترکیه و کردستان به وجود آمده ، این شرایط چه وظایفی در مقابل طبقه کارگر و کمونیستها قرار میدهد؟
رحمان حسین زاده: کل خاورمیانه و جهان در حال تغییر و تحول اساسی و متأسفانه تجربه کردن روندهای ارتجاعی است. طرح “خاورمیانه جدید” آمریکا و اسرائیل چشم انداز بسیارخطرناکی در مقابل مردم این منطقه قرار میدهد. تحولات کنونی مابین دولت ترکیه و پ.ک.ک هم بخشأ محصول این وضعیت است که در بخش اول مصاحبه به آن پرداختیم.
به نظرم چنانکه پروسه سیاسی جاری بین دولت ترکیه و پ.ک.ک به نقطه سازش مورد قبول دوطرف برسد، مسئله کرد در حد قابل قبول و مردم پسندی پاسخ بگیرد، معنی عملی اش اینست با حاشیه ای شدن مسئله کرد و پایان تنش نظامی و فضای میلیتاریزه در کردستان ترکیه شرایط مساعدتری برای پیشبرد مبارزه واقعی و طبقاتی باز میشود. توجه طبقه کارگر و مردم تحت استثمار و ستم سرمایه داری به مسائل واقعی مبارزه طبقاتی، به پایه های استثمار و درد و رنج کارگرو مردم جلب میشود. اهداف و خواسته ها و مطالبات برخاسته از اعماق جامعه و برای دستیابی به رفاه و سعادت ستمدیدگان برجسته میشود. پروپاگاند و تبلیغات ناسیونالیستی ترک و کرد کمرنگتر میشود. جنبش کارگری و کمونیستی از زیر بار فشار ناسیونالیسم دو طرف کمر راست میکند. راه برای اتحاد و همبستگی و طبقاتی در سراسر ترکیه و منطقه هموارتر میشود. شرایط برای گسترش آگاهی و سازماندهی سوسیالیستی مساعدتر خواهد شد. در نتیجه فراخوان ما به طبقه کارگر و آزادیخواهان و برابری طلبان اینست بیش از پیش جنبش سوسیالیستی خود را متشکل و متحزب کنید. تشکلهای توده ای خود را بسازید. علیه کل بساط و حاکمیت سرمایه در ترکیه و کردستان ترکیه به میدان آیید. ملی گرایی و ناسیونالیسم ترک و کرد و احزاب آنها را به حاشیه برانید. به آلترناتیو سوسیالیستی و شورایی خود سروسامان دهید. با سرنگونی بورژوازی و حکومت مستبد سرمایه در ترکیه سرنوشت خود را به دست بگیرید.
***