05/12/2024

استاندارد دو گانه جوابيه اي به رفيق اسد گلچيني صالح سرداری

استاندارد دو گانه

جوابيه اي به رفيق اسد گلچيني

صالح سرداری

چند روز قبل رفيق اسد گلچيني در مطلبی به نقد سمینار رفيق رحمان حسين زاده در مورد بحران در کومه له و حزب کمونیست ایران پرداخته است. فعلا از لحن غير رفيقانه و نا صميمانه اش نسبت به رفيق رحمان ، که انگار نه انگار سالها در يك حزب و كميته اي باهم كار و تلاش بسیار نزدیک و مشترک داشته اند، میگذرم . براي اين چپ به محض بروز اختلاف همه رفاقت ها و تلاش ها ي مشترك دود ميشود و به هوا ميرود.اين هم عوارض آن نوع فرهنگ سیاسی است كه متاسفانه ضربات زيادي به صف چپ زده است. من عليرغم اختلافات جدی كه با اسد دارم هنوز برایم رفيق است و او را رفیق خطاب ميكنم .

مساله رابطه و همکا ری با کومه له و استاندارد دوگانه

لُب كلام رفيق اسد و همفكران او اینست که چرا در طی دو سال اخير ما تلاش برای همکاری با کومه له را داشته ایم، و اين را دليلي براينكهً گويا حزب ما به ناسيوناليسم كومه له امتياز داده و بقول اسد “اين تلاش نه كمك كردن و آماده كردن كمونيست هاي طبقه كارگر و جامعه و در كنّار آنها ايستادن،بلكه تلاش براي همكاري با كومه له اي كه سی سال است در جنبش ملي غرق شده است اساس بوده است”

اولین سئوال از اسد و جمع و کسانی مثل او که صف شان از حزب حکمتیست جدا شده ، اینست پس چرا زمانی که با هم در رهبری حزب حکمتیست بودیم، تلاش برای همکاری با همین کومه له به قول شما (سی سال غرق شده در جنبش ملی) وجود داشت، از جمله دوبار از فراخوان اعتصاب عمومی آنها حمایت کردیم . باراول علیه قتل جوانی به اسم شوانه سیدقادردر مهاباد بود، (تابستان ۲۰۰۶) که حتی کومه له خود به تنهایی اقدام کرده بود و مطلقا به نیرهای چپ و از جمله ما اطلاع هم نداده بود، برعکس بعد از فراخوانشان به گفته آنوقت خود کومه له موفق شده بودند ، حمایت حزب دمکرات کردستان ایران تحت مسئولیت مصطفی هجری را جلب کنند، با این وضع به درست رهبری وقت حزب حکمتیست که اسد و من هم عضوش بودیم ، بدون ترديد حمایت کرد و برای موفق کردن آن اعتصاب وارد همکاری عملی شد. بار دوم اعتصاب عمومی علیه اعدام فرزاد کمانگر و همراهانش بود، که این بار کومه له به ما مراجعه کرد و حزب ما و کمیته کردستانش ، همکاری کرد. در ادامه در سی امین سالگرد حمله نظامی به کردستان در ۲۸ مرداد ۸۸ ، حزب ما پیشنهاد همکاری برای اقدام مشترک را داد و کومه له ظاهرا با این ارزیابی که جواب مثبت نمیگیرد، حاضر به همکاری نشد و مورد مشخص تر دبیر کمیته مرکزی وقت حزب حکمتیست رفيق کورش مدرسی به رهبری کومه له و راه کارگر به درست پیشنهاد همکاری مشخص داد و حتی در این مورد متن سند کتبی برایشان فرستاد، و از نظر رهبری وقت و از جمله اسد و من هم عضوش بودیم، ایرادی نداشت و اکنون گویا این نوع اقدامات امتیاز دادن به كومله محسوب میشود. تازه کومه له آن وقت همین بود که هست و به قول خود اسد قاعدتا آن وقت هم “غرق در جنبش ملی” بود و مثل امروز حتی جناح چپ و معترض به رابطه با همکاری احزاب ناسیونالیست در کردستان در میانشان وجود نداشت. موارد دیگری هم از این تلاشها به نظرمن درست و با اطلاع و تایید همه اعضای رهبری آنوقت حزب و از جمله من و رفيق اسد وجود داشته است . رفيق اسد نمیتواند آنها را انکار کند، چون اسناد و شاهدانش هست. پس بحث رابطه به منظور همکاری مشخص و موردی با کومه له سابقه قدیمی تر در حزب حکمتیست آن هم در دوران آرامتر سياسي دارد. لطفا دو معیاره و با استاندارد دو گانه برخورد نکنید.

مساله دیگر من با این ارزیابی اسد که “کومه له سی ساله در جنبش ملی غرق شده” توافق ندارم. میدانم اغراق بی پایه ای است برای نتیجه گیری بی پايه تر.اگر اين ارزيابي رفيق أسد درست است ،پس چرا در سال ۲۰۰۰ ما به عنوان کمونیسم کارگری راست و چپ را در میان آنها تشخیص دادیم و از رهبری وقت کومه له و کنگره نهم شان در مقابل کودتای دست راستی مهتدی، ایلخانی زاده دفاع کردیم. این نوع برخوردهای سطحی و فرقه ای امثال اسد با برخورد زنده و سیاسی و خلاق کمونیسم کارگری خوانایی ندارد، به شاهدی موارد متعدد بحث و بررسی همه جانبه و مسئولانه از جمله در سال ۲۰۰۰ در انجمن مارکس توسط منصور حکمت . احکام سطحی و سیخکی مبنی بر کل کومه له در “جنبش ملی غرق شده” آن هم در شرایطی که یک جناح چپ علنا و آشکارا شکل گرفته و مقاومت میکند غیراز تقدیم کل پدیده کومه له به ناسیونالیسم کرد، هیچ ارزش دیگری ندارد. بارها گفته ايم كه كومه له محل تلاقی گرایشات راست و چپ ویا ناسیونالیستی وسوسیالیستی است . هم سوسیالیسم و هم ناسيوناليسم در آن حضور دارند و شريك هستند. اگر به تاريخ سی سال گذشته نگاه كنيم همين را مي بينيم. بعد از جدایی ما به عنوان کمونیسم کارگری واضح است، چپ و سوسیالیسم و کمونیسم آن تضعیف شد. چند سال بعد از جدایی ما جریان راست ناسیونالیست مهتدی، ایلخانی زاده سربلند کردند، آشکارا راست و چپ در میان آنها صف بندی کرده بود و کارشان به انشعاب کشید و کمونیسم کارگری و رهبرش منصور حکمت خیلی سیاسی راست و چپ آنها را به رسمیت شناخت، او و همه ما در دفاع از چپ آنوقت آنها، تعرض علیه جریان راست فدرالیست آنها را سازمان دادیم و موثر هم بود. كشمكش بر سر سرنوشت و آینده كومه له هميشه وجود داشته و جدايی ها و انشعاباتی بر همين مبنا صورت گرفته اند. صف بندی راست و چپ کنونی هم ادامه حضور گرایشات مختلف درون آن جریان است. اين نوع تفكر یک بعدی و سیاه و سفید دیدن نادرست است. ظاهرا خیلی “رادیکال” است، چپ موجود در آن جریان را به رسمیت نمیشناسد، به این ترتیب امتیاز بزرگی به جناح راست کومه له میدهد. كومه له را دو دستی تقديم ناسيوناليسم کرد ميكند و از این بابت خوشحال هم هست و بر طبل پيروزی ميزند. می گویند نمي بينيد ما گفتيم كومه له راست و ناسيوناليست شده است و شما مماشات و كرنش كردید ؟ اما بنظر من چنين تفكري متاسفانه مكانيسم هاي جامعه و مبارزه و تاکتیک و تناسب قوا و صف بندی چپ و راست را نمي شناسد. مدام در فكراعلام مواضع “راديكال” است. براي جامعه و تأثير گذاشتن بر روند مبارزات بنفع كارگر و كمونيسم ان جامعه برنامه و نقشه اي ندارد.مدواما به اعلام مواضع مشغول است. چرا اسد گلچینی به این نوع اعلام مواضعها رسیده است، خودش بايد جواب دهد.
همین جا به این مساله هم اشاره کوتاهی بکنم که رفیق اسد گلچینی یا در نتیجه بی خبری و احتمالا کینه ورزی به ما ایراد گرفته، که گویا در مقابل سیاستهای راست روانه کومه له سکوت کردیم!!؟. اولا باید بگویم حزب و جریان ما در این رابطه هیچ بدهکاری ندارد. دوما كوچكترين حقيقتي در اين ادعا وجود ندارد. چون از سال ۹۱ به بعد مستند و متکی به نوشته و گفته و مصاحبه و سمینارو جزوه در هر بزنگاه و نقطه چرخش به راست رهبری کومه له تا کنون جمع رفقا و شخصیتهای رهبری کنونی حزب ما و مشخصا رفقای آشنا به پیچ و خم هاي تحولات کومه له قبل از همه و به موقع تر از همه نوشته اند و گفته اند. در این دوره ای که مساله رابطه و همکاری ما مطرح بوده، همزمان موارد متعدد و بنا به ضرورت مطلب و مصاحبه و نوشته و سمینار و بحث انتقادی داشته ایم. مستندات آن زیاد است. رفيق اسد اگر بخواهد در مدیای اجتماعی میتواند آنها را پیدا کند و اگر درخواست بکند حاضرم آدرس مجموعه ای از آنها را در اختیارش بگذارم.
اما به روال معمول بحث برگردیم. از نظر من اكنون در حزب كمونيست ايران و كومه له گرايشي چپ و سوسیالیست وجود دارد که از سوسياليسم و چپ گرايي عليرغم هر نقدی كه به آن داشته باشيم دفاع ميكند . فشار زيادي رويشان هست اما با تمام تأخيري كه شروع كرده اند ، بسیار کار درستی میکنند که در قابل گرایش راست مسلط شده در کومه له دارند، مقاومت میکنند و اینکارشان از جانب کمونیستها باید مورد تایید و حمایت قرار بگیرد . شانه بالا انداختن عده ای به اصطلاح “رادیکال” در مقابل این تحولات و راندن همه با یک چوب ، نشانه عدم احساس مسئولیت آنها در قبال جامعه و تقویت صف چپ در مقابل صف راست جامعه کردستان است. با اینها کاری نمی شود کرد بگذار مشغول تیز کردن نقد خودشان باشند . صف کمونیستهای دلسوز و مسئول در شرایط حساس کنونی چه در درون حزب کمونیست ایران و کومه له و چه ماها در بیرون آن درست مثل سال ۲۰۰۰ در مقابل جریان و سیاست راست در کومه له باید ایستاد و نباید گذاشت، کومه له به این آسانی تحویل ناسیونالیسم کرد داده شود. ادغام شدن یک جریان چپ با سابقه در کردستان در جبهه ناسیونالیستها تناسب قوا را به ضرر صف چپ و آزادیخواه تغييرميدهد و تا آنجا که ممکن است باید مانع آن شد. سمینار رفیق رحمان حسین زاده که این جهت سیاسی درست را دارد مورد به اصطلاح “نقد” رفیق اسد گلچینی است. این واقعه دو سیاست و دو دنیای متفاوت را نشان میدهد و حتما انسانهای منصف و سياسي قضاوت خود را خواهند کرد.

در این راستا در گذشته و همچنین در تحولات اخیر حزب کمونیست ایران وکومه له ، من از سياست حزب حكمتيست و تلاش براي تقویت همکاری نیروهای چپ وكمونيست در كردستان دفاع ميكنم و آن را سياستي از روي احساس مسئوليت كمونيستي در قبال سرنوشت كمونيسم در آن جامعه می دانم .واقعیت اینست تلاش دو ساله برای همکاری که به پیشنهاد کمیته کردستان ما به حرکت درآمد و در کنفرانس کلن برجسته شد، بسیار مثبت بود. جناح چپ در حزب کمونیست ایران و کومه له مدواما بر همکاری نیروهای چپ تاکید داشته و با آن موافق بودند.
یک جنبه مهم این همکاری، این واقعیت بود، مانعی در مقابل حرکت راست روانه در رهبری حاکم در کومه له و پروژه نزدیکی و قاطی شدن بیشتر آنها با جریانات ناسیونالیست را ایجاد کرد. همه مطلعند رهبری كومه له چهار سال قبل تا آنجا پیش رفت که سخنگويی شش جريان ديگر ناسیونالیست و اسلامی را در رابطه با مضحکه انتخابات رياست جمهوري ايران به عهده گرفت. حزب ما اولین جریانی بود، که آن حرکت را نقد کرد و در مقابلش ایستاد. جالب است همفکران اسد سیاه روی سفید این حرکت راست روانه رهبری کومه له را تایید کردند ونقد ما را نشانه رقابت سازمانی معرفی کردند. به علاوه در داخل خود حزب کمونیست ایران و کومه له هم نقد و اعتراض به آن حرکت راست وجود داشت. در نتیجه این فشارها رهبری کومه له از ادامه همکاری با جمع نیروهای مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست عقب نشست و مثبت بود. بعدا و در فضای تاثیرات چپ گرایی بعد از دی ماه ۹۶ و زیر فشار چپ درون خودشان رهبری کومه له تن به همکاری با نیروهای چپ و از جمله ما داد. این اتفاق با همه نارسایی و شکنندگی آن که از اول هم متوجه آن بودیم، اما حرکت مثبتی بود. بنا به این دلایل حاضرشدند با نيروهاي چپ و كمونيست بيانيه اي تحت نام “سرنگونی فوری جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی وظیفه فوری ما است” در كنفرانس كلن صادر کنند . این جابجایی صف ولو برای کوتاه مدت هم که بوده، رویداد مثبتی است. برای رفیق اسد وهمفکرانش که جدال چپ و راست و تغییر تناسب قوا و سنگی روی سنگ گذاشتن به نفع قطب چپ مهم نیست، طبیعی است این واقعیات هم برایشان مهم نباشد. برايشان مهم نيست كومه له همين امروز وارد مركز همكاري نيروهاي ناسيوناليست شود و يا با پژاك و پ ك ك متحد شود، چقدر اتفاق مضری است. بعید نیست خوشحال هم شوند و آن را علامت پیروزی خود شان بدانند . فکر نمی کنند بضرر كمونيسم و چپ در جامعه كردستان تمام می شود . موضع به اصطلاح “رادیکال” شان ، قطب نمای برخورد آنها به معادلات چپ و راست و تحولات درون حزب کمونیست ایران و کومه له است.
همه ميگويند در جامعه ايران و كردستان تحولات مهمی روي خواهد داد . جمهوري اسلامي روز بروز بحران هايش بيشتر و نميتواند دوام بياورد. كمونيست ها و احزاب مسئول بايد نقشه و آرايش و توان و ظرفيت هاي نيروهاي جبهه هاي راست و چپ را ببينند .فرض كنيد تا يك سال آينده در جامعه تحولاتي روي دهد. به آرايش و تناسب قواي ميان قطب راست و چپ نگاه کنید .
جبهه راست.
در جبهه راست روشن و مشخص است مركز همكاري نيروهاي كرد، متشكل از دو حزب دمكرات و دو سازمان زحمتكشان از یک طرف . پ ك ك و پژاك و در داخل سلفي ها و مفتي زاده أيها از طرف دیگر فعاليت ميكنند و طرح و نقشه ميريزند ، نهاد و تشكيلات براي آينده كردستان در دستوركار خود دارند. غير از اينها اتحاديه ميهني و پارتي قطعا دخالت خواهند كرد و وارد خواهند شد.

مگر پارتي لشگر “روژ” متشكل از چند هزار نفر را براي دخالت در كردستان سوريه در ست نكرد و اخيرا آن را بر مردم كردستان سوريه و حزب پ ي د تحميل نكرده است ؟ مگر هم اكنون صدها نفر را زير نظر یک جریان دست نشانده خود ” پارت آزاد كردستان” آماده و مجهز نكرده و نمايش نظامي نميدهند؟اتحاديه ميهني هم با توجه به اينكه سال ها به اين احزاب در منطقه تحت حاكميتش امكانات و ،،، داده دست روي دست نخواهد گذاشت . همه اين احزاب و جريانات با همه قدرت و امكاناتي كه دارند وارد اين صحنه خواهند شد.

اما در قطب چپ جامعه کردستان اوضاع چگونه است؟

تا آنجائي كه به داخل شهرهاي كردستان بر ميگردد دو فاكتور اساسي و نقطه قوت مهم وجود دارد يكي اينكه كمونيسم در آن جامعه خوشنام و دخالتگر است . نقش كارگر و كمونيسم و دخالت در اعتراضات جامعه يك فاكتور اساسي است.در طي چهل سال گذشته فعالين كارگري و كمونيست هاي زيادي بار آمده اند که از كمونيسم و كارگر و مطالبات بر حق شان تا پاي جان دفاع می کنند . فاكتور ديگر چپ و راديكال بودن مطالبات شعارها و اعتراض و مبارزه كارگري كمونيستي است كه به يك سنت مبارزاتي در جامعه تبديل شده است.

اما با تمام اين نقطه قوتهای مهم ، صف چپ و كمونيستي پراكنده است. احزاب و تشكل هاي كمونيستي دچار انشعاب و جدايي هاي بسياري شده و مردم و فعالین کمونیست در اين رابطه دچار بدبینی شده اند و تشكل ها و نهادهاي رادیکال توده ای پا برجا وجود ندارند. حزبي مسئول براي جوابگويي به اين اوضاع متحول چكار بايد بكند ؟ تلاش حزب ما براي شکل دادن به همکاری مشخص و موردی در قطب چپ و كمونيستي در اين رابطه بوده و اقدام درست وبسیار مثبت بوده است. بر عكس نوشته رفيق اسد و ديگران اينكار و تلاش ما با استقبال در شهرها روبرو شد . كارگران و كمونيست ها اعتماد بنفسی پیدا كردند. كإرهاو اقداماتي از جمله تشكيل كنفرانس كلن، و بيانيه آن و فراخوان اعتصاب عمومي در كردستان كه با استقبال گرم روبرو شد و اميدي به مردم كارگر و زحمتكش در آن جامعه داد.
براي ما شکل دادن به همکاری نیروهای چپ و كمونيست اين جهت را داشته و دارد. تلاشي صميمانه، كمونيستي و از روي احساس مسئوليت بود. ميخواستيم و میخواهیم سدي در مقابل جبهه راست و ارتجاعي ايجاد كنيم ، تا از آلترناتيو كمونيستي و حاكميت شورايي دفاع كنيم چنان قدرتي داشته باشيم تا نگذاريم مانند خيلي جاهاي ديگر سر شورا را در آینده ببرند . آزادي هاي سياسي و اجتماعي و إيجاد تشكل ها را محدود و سركوب كنند . كاري كه نيروهاي راست همه جاي دنيا آن را انجام داده اند.

در مورد كومه له به نظرم ایستادگی و پافشاری چپ درون حزب کمونیست ایران و کو مه له بر پیشینه و سیاستهای چپ و سوسیالیستی شناخته شده جریانشان و دخالت مسئولانه نیروهای چپ و کمونیست میتواند ورق را به نفع سیاست و جریان چپ برگرداند. من هنوز هم فكر ميكنم كومه له ميتواند سرنوشت نگران کننده پیوستن به جنبش ملی کرد را نداشته باشد. بشرطي كه كارگران و كمونيست هاي جامعه كردستان دخالت كنند، نقد كنند و فشار روي رهبري كومه له بگذارند و مانع شوند تا كومه له با سابقه چپ به یکی دیگر از نیروهای جبهه راست تبدیل شود.
سخن آخر!

اما صرفنظر از اينكهه سرنوشت كومه له به كجا خواهد رسيد، بنظر من كمونيست هاي جامعه كردستان چه آنهايي كه در احزاب متشكلند و چه طيف وسيعي از كمونيست هاي منفرد بايد به تحولات پیشرو حساستر باشند .اگر قبول دارند براي جوابگويي به اين اوضاع راست ها خود را آماده كرده و دارند سپاه ملي و پليس و ،،، مي سازند؟ اگر تهديدات خالد عزيزي عليه كمونيست ها و پیام عمر ايلخاني زاده به جماعت مفتي زاده و ،،،،،را جدي ميگيرند، بايد دست بكار شوند. سکتاریسم را کنار بگذارند و با حفظ اختلافات سیاسی موجود، در مقابل قطب راست و ارتجاعي سدي ببندند. اگر از همين امروز اين مهم جدي گرفته نشود فردا خيلي دير است و بايد جوابگو باشند. آيا نيروهاي چپ و كمونيست به اين مسئوليت كمونيستي جواب خواهند داد؟ این سئوال در واقع وظیفه ای است که روی میز احزاب و افراد کمونیست و مسئول در مقابل جامعه قرار دارد.

***

Von meinem iPad gesendet

اشتراک گذاری